-- من فکرمیکنم کورالین هیچوقت از اون یکی دنیا خارج نشد --
-- من فکرمیکنم کورالین هیچوقت از اون یکی دنیا خارج نشد --
یادتونه وقتی کورالین از اینه فرار میکنه و اون یکی وایبی(اضافی) کمکش میکنه که فرار کنه، ولی وقتی کورالین ازش میخواد باهاش بیاد اون دستش رو فوت میکنه و میبینم دستش از شن ساخته شده و نمیتونه به دنیای واقعی بیاد؟ خب چرا؟ عروسک و موش ها هم از شن ساخته شده بودن ولی توی دنیای واقعی اومدن. این دلیل مسخره ایه. و یا وقتی کورالین فکرکرد که برگشته خونه همه چیز عجیب بود. وقتی پیش اون دوتا پیرزن رفت، چرا اونها کمکش نکردن والدینش رو پیدا کنه؟ چرا به پلیس زنگ نزدن؟ اصلا چطور مادر فولاد زره میتونست پدرومادرش رو توی دنیای واقعی دزدیده باشه؟ کدوم پدر و مادری وقتی توسط یه موجود شیطانی دزدیده میشن از دختر بچه شون کمک میخوان؟ نباید میگفتن برو پیش پلیس یا فرار کن؟ جوابش اینه که اینا همش کار مادر فولادزره است. دنیایی که کورالین فکرکرد دنیای واقعیه هنوز هم اون یکی دنیا بود. شخصیت ها به میل مادرفولاد زره عمل میکردن مثل وقتی اون یکی پدر گفت مادر فولادزره مجبورش میکنه کورالین رو اذیت کنه و در اخر، وقتی فکرکردیم همه چیز تموم شده برف روی شونه های پدر و مادرش، این که یادشون نمی اومد کی درخواست کمک کردن، این که اصلا نفهمیدن یه روز کامل نبودن درحالی که اول فیلم کلی درمورد اینکه زمان کمی برای اتمام پروژه دارن حرف زده بودن و مهم تر از همه شکل باغ در اخرین سکانس های فیلم که شکل صورت مادر فولادزره بود و غیب شدن گربه این رو به ما ثابت میکنه. چرا پدرومادرش چیزی یادشون نیست و چرا باغ باید شکل صورت مادر فولادزره باشه و گربه هم با توجه به چیزهایی که قبلا دیدیم فقط در اون یکی دنیا قدرت حرف زدن و تله پورت کردن رو داشت. نتیجه میگیریم صحنه اخر فیلم نه در دنیای واقعی بلکه در اون یکی دنیا بوده. چرا؟ چون مادر فولادزره میدونسته کورالین باهوشه و تنها راه گیر انداختنش اینه که گولش بزنه که تو دنیای واقعیه. حالا هم چون کورالین فکرمیکنه اون یکی دنیا و مادر فولادزره نابود شدن و تو دنیای واقعی جاش امنه، گیر انداختنش برای مادر فولادزره کاری نداره.
نظرتون چیه؟ موافقید یا نه؟ البته این فقط یه تئوریه و نظر خودم از فیلمه ولی به نظرم خیلی با عقل جور درمیاد. راستش هیچ وقت از کورالین نمیترسیدم ولی وقتی دوباره و سه باره دیدمش و به این تئوری ها رسیدم خیلی ازش میترسم D:
یادتونه وقتی کورالین از اینه فرار میکنه و اون یکی وایبی(اضافی) کمکش میکنه که فرار کنه، ولی وقتی کورالین ازش میخواد باهاش بیاد اون دستش رو فوت میکنه و میبینم دستش از شن ساخته شده و نمیتونه به دنیای واقعی بیاد؟ خب چرا؟ عروسک و موش ها هم از شن ساخته شده بودن ولی توی دنیای واقعی اومدن. این دلیل مسخره ایه. و یا وقتی کورالین فکرکرد که برگشته خونه همه چیز عجیب بود. وقتی پیش اون دوتا پیرزن رفت، چرا اونها کمکش نکردن والدینش رو پیدا کنه؟ چرا به پلیس زنگ نزدن؟ اصلا چطور مادر فولاد زره میتونست پدرومادرش رو توی دنیای واقعی دزدیده باشه؟ کدوم پدر و مادری وقتی توسط یه موجود شیطانی دزدیده میشن از دختر بچه شون کمک میخوان؟ نباید میگفتن برو پیش پلیس یا فرار کن؟ جوابش اینه که اینا همش کار مادر فولادزره است. دنیایی که کورالین فکرکرد دنیای واقعیه هنوز هم اون یکی دنیا بود. شخصیت ها به میل مادرفولاد زره عمل میکردن مثل وقتی اون یکی پدر گفت مادر فولادزره مجبورش میکنه کورالین رو اذیت کنه و در اخر، وقتی فکرکردیم همه چیز تموم شده برف روی شونه های پدر و مادرش، این که یادشون نمی اومد کی درخواست کمک کردن، این که اصلا نفهمیدن یه روز کامل نبودن درحالی که اول فیلم کلی درمورد اینکه زمان کمی برای اتمام پروژه دارن حرف زده بودن و مهم تر از همه شکل باغ در اخرین سکانس های فیلم که شکل صورت مادر فولادزره بود و غیب شدن گربه این رو به ما ثابت میکنه. چرا پدرومادرش چیزی یادشون نیست و چرا باغ باید شکل صورت مادر فولادزره باشه و گربه هم با توجه به چیزهایی که قبلا دیدیم فقط در اون یکی دنیا قدرت حرف زدن و تله پورت کردن رو داشت. نتیجه میگیریم صحنه اخر فیلم نه در دنیای واقعی بلکه در اون یکی دنیا بوده. چرا؟ چون مادر فولادزره میدونسته کورالین باهوشه و تنها راه گیر انداختنش اینه که گولش بزنه که تو دنیای واقعیه. حالا هم چون کورالین فکرمیکنه اون یکی دنیا و مادر فولادزره نابود شدن و تو دنیای واقعی جاش امنه، گیر انداختنش برای مادر فولادزره کاری نداره.
نظرتون چیه؟ موافقید یا نه؟ البته این فقط یه تئوریه و نظر خودم از فیلمه ولی به نظرم خیلی با عقل جور درمیاد. راستش هیچ وقت از کورالین نمیترسیدم ولی وقتی دوباره و سه باره دیدمش و به این تئوری ها رسیدم خیلی ازش میترسم D:
۱۵.۶k
۳۱ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.