پارت ۳۲ : ( خودم )
پارت ۳۲ : ( خودم )
رفتم بالکن هوای خوبی بود جیهوپ و دیدم که اونجا
وایستاده رفتم کنارش بهش نگا نکردم و گفتم : میدونم از دستم عصبانی هستی و حت........ حرفمو قطع کرد و گفت : هیچی نگو هیچی . روبه روم شد و با دوتا دستاش بازو هامو گرفت و منو چرخاند و گفت : وای تو چرا نمی فهمی ها ؟ من : م من از قصد این کارو نکردم جیهوپ : نزدیک بود خودتو بکشی میفهمی ...رنگت پریده و بدنت سرده تو اونجا افتادی رو زمین چیکار کردی ... با این رفتارت چیزی ازت نمی مونه . هیچی نگفتم و سرم و پایین انداختم . دست راستش را زیر چونه ام گرفت و گفت : وقتی باهات حرف میزنم نباید سرتو پایین بندازی . از خجالت رفتم تو خونه ساعت حدوداً چهار بود که جیمین داد زد و با گوشیه من اومد بیرون . نزدیکم اومد و گفت : وای این دختره دیونم کرده تا الان بیشتر از هشت بار زنگ زده من : آره حتماً میگه تو چرا غش کردی اون تو رو برد دیگه تو خونه من زندگی نمیکنی . جواب ندادم و گذاشتمش رو میز داشتیم غذا می خوردیم که دوباره زنگ زد جوابشو دادم و گفتم : سلام کاری داشتی آران مین تا : وای تو چرا جواب منو نمیدی چرا رفتی با دوستات میگردی آره باشه به حسابت میرسم من : درست حرف بزن ببینم آران مین تا : جیهوپ داشت منو میکشت نبودی حرف هایی میزد که قلبمو شکوند من : بیا. دوباره شروع شد . قشنگ کوف کرد غذامو بعد دو ساعت حرف زدن ولم کرد . جیهوپ رو مبل بود . حرف هایی که زبون آران مین تا شنیدم عجیب بود تو فکر بودم که جونگ کوک بلند شد و رفت داشت از خونه میرفت که گفتم : وایسا وایسا . بلند شدم و روبه روش گفتم : بابت امروز که اینقدر ....
رفتم بالکن هوای خوبی بود جیهوپ و دیدم که اونجا
وایستاده رفتم کنارش بهش نگا نکردم و گفتم : میدونم از دستم عصبانی هستی و حت........ حرفمو قطع کرد و گفت : هیچی نگو هیچی . روبه روم شد و با دوتا دستاش بازو هامو گرفت و منو چرخاند و گفت : وای تو چرا نمی فهمی ها ؟ من : م من از قصد این کارو نکردم جیهوپ : نزدیک بود خودتو بکشی میفهمی ...رنگت پریده و بدنت سرده تو اونجا افتادی رو زمین چیکار کردی ... با این رفتارت چیزی ازت نمی مونه . هیچی نگفتم و سرم و پایین انداختم . دست راستش را زیر چونه ام گرفت و گفت : وقتی باهات حرف میزنم نباید سرتو پایین بندازی . از خجالت رفتم تو خونه ساعت حدوداً چهار بود که جیمین داد زد و با گوشیه من اومد بیرون . نزدیکم اومد و گفت : وای این دختره دیونم کرده تا الان بیشتر از هشت بار زنگ زده من : آره حتماً میگه تو چرا غش کردی اون تو رو برد دیگه تو خونه من زندگی نمیکنی . جواب ندادم و گذاشتمش رو میز داشتیم غذا می خوردیم که دوباره زنگ زد جوابشو دادم و گفتم : سلام کاری داشتی آران مین تا : وای تو چرا جواب منو نمیدی چرا رفتی با دوستات میگردی آره باشه به حسابت میرسم من : درست حرف بزن ببینم آران مین تا : جیهوپ داشت منو میکشت نبودی حرف هایی میزد که قلبمو شکوند من : بیا. دوباره شروع شد . قشنگ کوف کرد غذامو بعد دو ساعت حرف زدن ولم کرد . جیهوپ رو مبل بود . حرف هایی که زبون آران مین تا شنیدم عجیب بود تو فکر بودم که جونگ کوک بلند شد و رفت داشت از خونه میرفت که گفتم : وایسا وایسا . بلند شدم و روبه روش گفتم : بابت امروز که اینقدر ....
۲۸.۶k
۰۳ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.