بوی باران سرِ جالیز ، دلم تنگِ تو شد
بوی باران سرِ جالیز ، دلم تنگِ تو شد
آسمان نم نمِ یکریز ، دلم تنگِ تو شد
پُرِ هق هق شده ام ، آینه ی دق شده ام
صبحِ یک روزِ دل انگیز ، دلم تنگِ تو شد
پشت هم صفحه ی تقویم ورق خورده و باز
ماهِ هفتم به سرِ میز ، دلم تنگِ تو شد
سینه از خاطره لبریز ، دلم تنگِ تو شد
رهسپار عدمم ، ریخته ای بر قلمم
رقص موهای طلاریز ، دلم تنگِ تو شد
خش خشِ برگ چنارست و دلم خونِ انار
آتشم زد غمِ پائیز ، دلم تنگِ تو شد
آسمان نم نمِ یکریز ، دلم تنگِ تو شد
پُرِ هق هق شده ام ، آینه ی دق شده ام
صبحِ یک روزِ دل انگیز ، دلم تنگِ تو شد
پشت هم صفحه ی تقویم ورق خورده و باز
ماهِ هفتم به سرِ میز ، دلم تنگِ تو شد
سینه از خاطره لبریز ، دلم تنگِ تو شد
رهسپار عدمم ، ریخته ای بر قلمم
رقص موهای طلاریز ، دلم تنگِ تو شد
خش خشِ برگ چنارست و دلم خونِ انار
آتشم زد غمِ پائیز ، دلم تنگِ تو شد
۲.۰k
۱۶ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.