پارت ۲
پارت #۲
زود رسوندیمش بیمارستان جیانا تویه شرایط خیلی سختی زندگی میکنی پدرش زندانه و ۱۰۰ ملیارد ون به یه میلیاردر بدهکاره اون سخت کار میکنه تا بدهیه پدرشو بده و مادرشم از غمه پدرش فوت شده زندگیه خیلی سختیو داره 😿
هییی بعد از ۶ یا ۷ دقه دکتر از در امد بیرونو گفت :
_ اتفاقی نیافتاده !
جونکوک :
دکتر دستمو کشید دکتر میشد یکی از هم کلاسی های دوران دبیرستانم و گفت :
_این دختره کیه ؟
+تو خیابون بهش زدم چرا ؟!
_وای وای ... وای از دسته تو جونکوک میدونی چه غلتی کردی امکانه قطع نخاع داره میفهمی ینی فلج شه ! وای من چیکار کردم دختره رو کشتم 😃 😃 نه داره دوروغ میگه خندیدمو گفتم :
+شوخیه با مزه ای نبودا لیسونگ ):
یکی زد تو گوشم و گفت :
_شوخیم کجا بود نفهم ؟
بیمارستان داشت دکره سرم میچرخید که چشام سیاهی رفت ....
ادامه دارد ....
زود رسوندیمش بیمارستان جیانا تویه شرایط خیلی سختی زندگی میکنی پدرش زندانه و ۱۰۰ ملیارد ون به یه میلیاردر بدهکاره اون سخت کار میکنه تا بدهیه پدرشو بده و مادرشم از غمه پدرش فوت شده زندگیه خیلی سختیو داره 😿
هییی بعد از ۶ یا ۷ دقه دکتر از در امد بیرونو گفت :
_ اتفاقی نیافتاده !
جونکوک :
دکتر دستمو کشید دکتر میشد یکی از هم کلاسی های دوران دبیرستانم و گفت :
_این دختره کیه ؟
+تو خیابون بهش زدم چرا ؟!
_وای وای ... وای از دسته تو جونکوک میدونی چه غلتی کردی امکانه قطع نخاع داره میفهمی ینی فلج شه ! وای من چیکار کردم دختره رو کشتم 😃 😃 نه داره دوروغ میگه خندیدمو گفتم :
+شوخیه با مزه ای نبودا لیسونگ ):
یکی زد تو گوشم و گفت :
_شوخیم کجا بود نفهم ؟
بیمارستان داشت دکره سرم میچرخید که چشام سیاهی رفت ....
ادامه دارد ....
۱.۲k
۲۴ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.