بیا دستم را بگیر
بیا دستم را بگیر
خرده ریزه های جانم را
از میان این شعرها جمع کن
کلمات سرگردان شده اند
در همهمه ای که تو را میخواهم
از غیاب تو سپیده دم
سراسر باران شده ام
باران هم به بوی تو آغشته است
من از تو سخنی میگویم
یخ های قطبی ِ آنطرف جهان
آب میشوند
در من طلوع نمیکنی؟
تا نور شوم برای ستایش پروردگار
بیا دستم را بگیر
بیا مرا ببر
چقدر تنها مانده ام
که از تو
می نویسم بی هوا!
#پریناز_ارشد
خرده ریزه های جانم را
از میان این شعرها جمع کن
کلمات سرگردان شده اند
در همهمه ای که تو را میخواهم
از غیاب تو سپیده دم
سراسر باران شده ام
باران هم به بوی تو آغشته است
من از تو سخنی میگویم
یخ های قطبی ِ آنطرف جهان
آب میشوند
در من طلوع نمیکنی؟
تا نور شوم برای ستایش پروردگار
بیا دستم را بگیر
بیا مرا ببر
چقدر تنها مانده ام
که از تو
می نویسم بی هوا!
#پریناز_ارشد
۱.۲k
۰۱ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.