پارت هفتم
پارت هفتم
نگاه کردم دیدم آیسو هست...
جواب دادم...
_جانم...
_جانم و درد دل دختره خر نفهم زشت..الهی شوهر
گیرت نیاد..گم شی از بی آب و غذایی بمیری من
حداقل یه حلوایی مال تو بخورم...الهی شوهرت
کچل باشه قدشم کوتاه باشه شکمم داشته باشه
مثل زنای نه ماه..😑
_آیسووووو...
_ها چیه..😡
_ها و زهر انار...😠
_خب چته بنال..
_هیچی میخواستم بگم وسط حرف زدنت یکمنفس
بگیر نمیری حوصله عذاداری فعلا نی..😜
_حرف نزن که دوست دارم با همین دستای نازم
خفت کنم..😄
_این ک چیز جدیدی نیست تو همیشه دوس داری
خفه کنه....😂
_بیشعور نمیگی نگرانت میشم...😔
_آخ من قربون تو بشم...😗
_میگما..
_بعله..
_من هندونه ها رو کجا بزارم آخه میدونی یخچال
پره حیفه کجا بزارمشون؟؟؟
_آیسوووو...بیشعورر..😡 😡
_خو حالا من دیگه باید برم مزاحم وقت با ارزشم
شدی..😄
_خرو ببین خودش زنگ زده میگه تو مزاحمی...😡
_باش حالا حرص نخور زشت هستی زشت تر
میشی..😂
_برو گم شو...😣
_عشقم راه بلدم گم نمیشم...😄 بابای..
_بای..😥
میز هم که آماده کرده بودم رفتم صدای گودزیلا
بزنم...😄
_شام حاظره..
_باشه میام...
_باش..
شام و خورد رفت تو اتاق کارش....
منم ظرفارو شستم میزو تمیز کردم برای خودم قهوه
درست کردم رفتم تو پذیرایی..
میخواستم برم تو اتاقم ک صدام زد..😤
اوف باز چیکارم داره...😭
_بعله..😑
_بیا بشین کارت دارم..😏
رفتم رو مبل بقلیش نشستم..
_ببین این شرکتی ک داری میای شرکت طراحی
کفش هست اونجا باید این اداهای بچه گانه رو
بزاری کنار و فضولی هم نکنی فقط حواست ب کار
خودت باشه....
_باشه..😤 میتونم برم..😭
_برو
نگاه کردم دیدم آیسو هست...
جواب دادم...
_جانم...
_جانم و درد دل دختره خر نفهم زشت..الهی شوهر
گیرت نیاد..گم شی از بی آب و غذایی بمیری من
حداقل یه حلوایی مال تو بخورم...الهی شوهرت
کچل باشه قدشم کوتاه باشه شکمم داشته باشه
مثل زنای نه ماه..😑
_آیسووووو...
_ها چیه..😡
_ها و زهر انار...😠
_خب چته بنال..
_هیچی میخواستم بگم وسط حرف زدنت یکمنفس
بگیر نمیری حوصله عذاداری فعلا نی..😜
_حرف نزن که دوست دارم با همین دستای نازم
خفت کنم..😄
_این ک چیز جدیدی نیست تو همیشه دوس داری
خفه کنه....😂
_بیشعور نمیگی نگرانت میشم...😔
_آخ من قربون تو بشم...😗
_میگما..
_بعله..
_من هندونه ها رو کجا بزارم آخه میدونی یخچال
پره حیفه کجا بزارمشون؟؟؟
_آیسوووو...بیشعورر..😡 😡
_خو حالا من دیگه باید برم مزاحم وقت با ارزشم
شدی..😄
_خرو ببین خودش زنگ زده میگه تو مزاحمی...😡
_باش حالا حرص نخور زشت هستی زشت تر
میشی..😂
_برو گم شو...😣
_عشقم راه بلدم گم نمیشم...😄 بابای..
_بای..😥
میز هم که آماده کرده بودم رفتم صدای گودزیلا
بزنم...😄
_شام حاظره..
_باشه میام...
_باش..
شام و خورد رفت تو اتاق کارش....
منم ظرفارو شستم میزو تمیز کردم برای خودم قهوه
درست کردم رفتم تو پذیرایی..
میخواستم برم تو اتاقم ک صدام زد..😤
اوف باز چیکارم داره...😭
_بعله..😑
_بیا بشین کارت دارم..😏
رفتم رو مبل بقلیش نشستم..
_ببین این شرکتی ک داری میای شرکت طراحی
کفش هست اونجا باید این اداهای بچه گانه رو
بزاری کنار و فضولی هم نکنی فقط حواست ب کار
خودت باشه....
_باشه..😤 میتونم برم..😭
_برو
۵.۷k
۰۴ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.