پارت دهم
پارت دهم
همینطوری داشتم نگاه شرکت میکردم با دهن باز..
هم خیلی خوشکل بود هم خیلی بزرگ ...
_دهنتو ببند مگس میره توش هواهم آلوده
میکنی..😃
_تو نگران آلودگی هوا نباش..
_چشم بانو...حالا معرفی نمیکنی خودتو..😍
_من منشی جدید شرکتم..نفس هستم..
_منم امیر هستم خوشبختم ..به آرمان گفتم منشی
خوشکل بیار نه ب این اندازه که حواس همه پرت
شه بهش..😅 😅
_امیر تو باز شروع کردی به چرت و پرت گفتن..😡
_داداش من کی چرت گفتم آخه..😂
_بگو کی نگفتم..😉
داشتم به بحث این دوتا نگاه میکردم ک یه دختر
اومد کنارمون..
_سلام آرمان جونم ..
دختره زشت انگار منو امیر بوقیم..😡 😡
_سلام مریم خوبی..
_بخوبیت عزیزم ...
نمیدونم چرا حس کردم امیر ناراحت شد از حرف
زدن مریم با آرمان حالا ولش بعدا فضولی میکنم..😄
_نفس ...
_بعله..
_کجایی دختر نیم ساعته دارم صدات میزنم...
_چشم داری میبینی ک جلوت وایسادم..😋
_اره ولی میدونی چیه از بس ریزی نمیبینمت..😂
_خودت ریزی زشتک..😡 مریم و امیر کجا رفتن..
_باشه من زشت حالا بیا فعلا اتاق کارتو نشونت
بدم...😃
رفت سمت یه اتاق منم پست سرش وارد شدم ..
تو اتاق یه میز بود با چند تا صندلی برای مهمون...
یه طرف اتاقم در شیشه ای داشت ک یه اتاق دیگه
بود وسایلای اونم مثل این بود..
_اون اتاق کار تو هست ...
_چی من با تو ،تو یه اتاق کار کنم...😭 😭
_از خداتم باشه..😎
_اتفاقا تنها چیزی ک هیچ وقت از خدا نمیخوام
همینه..😋 😋
_باش..راسی از الان دیگه تو شرکت با من اینطوری
صحبت نمیکنی ..تو هم مثل بقیه رسمی رفتار کن😏
_چشم ..😔
_آلانم برو سر کارت ..🙄
همینطوری داشتم نگاه شرکت میکردم با دهن باز..
هم خیلی خوشکل بود هم خیلی بزرگ ...
_دهنتو ببند مگس میره توش هواهم آلوده
میکنی..😃
_تو نگران آلودگی هوا نباش..
_چشم بانو...حالا معرفی نمیکنی خودتو..😍
_من منشی جدید شرکتم..نفس هستم..
_منم امیر هستم خوشبختم ..به آرمان گفتم منشی
خوشکل بیار نه ب این اندازه که حواس همه پرت
شه بهش..😅 😅
_امیر تو باز شروع کردی به چرت و پرت گفتن..😡
_داداش من کی چرت گفتم آخه..😂
_بگو کی نگفتم..😉
داشتم به بحث این دوتا نگاه میکردم ک یه دختر
اومد کنارمون..
_سلام آرمان جونم ..
دختره زشت انگار منو امیر بوقیم..😡 😡
_سلام مریم خوبی..
_بخوبیت عزیزم ...
نمیدونم چرا حس کردم امیر ناراحت شد از حرف
زدن مریم با آرمان حالا ولش بعدا فضولی میکنم..😄
_نفس ...
_بعله..
_کجایی دختر نیم ساعته دارم صدات میزنم...
_چشم داری میبینی ک جلوت وایسادم..😋
_اره ولی میدونی چیه از بس ریزی نمیبینمت..😂
_خودت ریزی زشتک..😡 مریم و امیر کجا رفتن..
_باشه من زشت حالا بیا فعلا اتاق کارتو نشونت
بدم...😃
رفت سمت یه اتاق منم پست سرش وارد شدم ..
تو اتاق یه میز بود با چند تا صندلی برای مهمون...
یه طرف اتاقم در شیشه ای داشت ک یه اتاق دیگه
بود وسایلای اونم مثل این بود..
_اون اتاق کار تو هست ...
_چی من با تو ،تو یه اتاق کار کنم...😭 😭
_از خداتم باشه..😎
_اتفاقا تنها چیزی ک هیچ وقت از خدا نمیخوام
همینه..😋 😋
_باش..راسی از الان دیگه تو شرکت با من اینطوری
صحبت نمیکنی ..تو هم مثل بقیه رسمی رفتار کن😏
_چشم ..😔
_آلانم برو سر کارت ..🙄
۷.۸k
۰۹ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.