همه ی تنهایی ها با من رفیقن ، اما من با بعضیاشون...
همه ی تنهایی ها با من رفیقن ، اما من با بعضیاشون...
باقی رو احترامشون رو نگه میدارم فقط. تنهاییای خودخواسته، تنهاییای خودساخته، تنهاییای خودم با خودم در واقع، اینا رفقامن؛ رفقای قدیمی و صمیمی. پیش هم که هستیم حتی پیژامه هم تنمون نمیکنیم. اما اون تنهاییا که مال من نیستن - مثلن همونی که از تو تنها شدم، چو ماهی از آب - اینا نه. با اینا خیلی خشک و رسمی برخورد میکنم. «احوال حضرتعالی چطوره؟» «به مرحمت شما. شما چطورین؟» «ممنونم، زیر سایهی حضرتعالی مشغول دعاگویی هستیم.»
بعد بیصدا چاییم را هورت میکشم و توی دلم تو و جد و آبادت را لعنت میکنم...
باقی رو احترامشون رو نگه میدارم فقط. تنهاییای خودخواسته، تنهاییای خودساخته، تنهاییای خودم با خودم در واقع، اینا رفقامن؛ رفقای قدیمی و صمیمی. پیش هم که هستیم حتی پیژامه هم تنمون نمیکنیم. اما اون تنهاییا که مال من نیستن - مثلن همونی که از تو تنها شدم، چو ماهی از آب - اینا نه. با اینا خیلی خشک و رسمی برخورد میکنم. «احوال حضرتعالی چطوره؟» «به مرحمت شما. شما چطورین؟» «ممنونم، زیر سایهی حضرتعالی مشغول دعاگویی هستیم.»
بعد بیصدا چاییم را هورت میکشم و توی دلم تو و جد و آبادت را لعنت میکنم...
۱.۹k
۱۴ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.