من غرورم را شکستم، باز، بی ما می روی؟
من غرورم را شکستم، باز، بی ما می روی؟
عاشقم کردی به نامت زود؛ حالا می روی؟
چشم های من، شب از افسانه دیدار توست
حیف!حالا که سحر شد،گو که تنها می روی!
چون که یک قطه به دست باد، زنجیر توام
من ندانستم که رودی و به دریا می روی!
با نگاهت هی مرا خواندی و من هم خسته دل،
چون که نزدیک تو آیم زود از جا می روی
این همان روزی که من، از لحظه دیدار تو
شعرها گفتم به پایش، باز جانا می روی؟
کاش، مصراع "تو را من دوست میدارم"هنوز
بر لبم می ماند ای گل!چون که فردا می روی
من برای رفتـنت هم، شـعر سر هم می کنم
گرچه آن را نشنوی، باشد که زیبا می روی
عاشقم کردی به نامت زود؛ حالا می روی؟
چشم های من، شب از افسانه دیدار توست
حیف!حالا که سحر شد،گو که تنها می روی!
چون که یک قطه به دست باد، زنجیر توام
من ندانستم که رودی و به دریا می روی!
با نگاهت هی مرا خواندی و من هم خسته دل،
چون که نزدیک تو آیم زود از جا می روی
این همان روزی که من، از لحظه دیدار تو
شعرها گفتم به پایش، باز جانا می روی؟
کاش، مصراع "تو را من دوست میدارم"هنوز
بر لبم می ماند ای گل!چون که فردا می روی
من برای رفتـنت هم، شـعر سر هم می کنم
گرچه آن را نشنوی، باشد که زیبا می روی
۲.۳k
۱۶ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.