یهو از خواب پرید!!!دستای لرزونش را به صورت عرق کرده اش کش
یهو از خواب پرید!!!دستای لرزونش را به صورت عرق کرده اش کشید و به سقف خیره شد لبخندی تلخ بر لب هایش نشست حتی تلخی لبخندش هم اذیتش میکرد و باخستگی و کلافگی گفت :باز هم کابوس!!!..صفحه ی گوشی خود را روشن کرد ساعت 4:10دقیقه صبح را نشان میداد از جای خود برخاست و روبه روی اینه ایستاد چیزی جز سایه خود دران تاریکی ندید دست برد و اباژور را روشن کرد وقتی خود را این چنین درمانده دید لبخند بر لبانش خشک شد نگاهی به چهره ی خسته و چشمان گود افتاده اش انداخت و نفس عمیقی کشید به سمت پاکت سیگارش رفت "بار ها از مادرش پرسید ک چرا اسمش را نرگس گذاشتند و بارها مادر با لبخند دستی به موهای کوتاه دخترش کشید و در دل نالید ک با موی بلند زیباتر بود گفت:پدرت خواب دیده اگه اسمت نرگس باشه خوشبخت میشی...اما نفهمید چرا این گونه نشد چرا اینقد سختی در زندگی اش داشت او چندین بار شکست چندین بار ضربه خورد از دوست دشمن اشنا غریبه و عشق اشک گوشه ی چشمش را پاک کرد و در یک تصمیم ناگهانی کیفش را برداشت گوشی ،فندک و پاکت سیگارش را درون ان جای داد و با نگاه کلی به اتاقش تمام خاطره ها در ذهنش جولان دادند به اتاق برادر بزرگش رفت و با لبخند دستی به موهای پرپشتش کشید و او را بوسید به اتاق پدر و مادرش رفت و با صدای لرزان گفت :ببخشید ک دختر خوبی براتون نبودم
.....چند دقیقه بعد او در حالی ک از بالا به خیابانی که با وجود این ساعت از شب باز هم شلوغ بود نگریست و اهنگی که همدم روز های دلتنگی اش بود را پخش کرد و سیگاری اتش زد یاد شبی افتاد ک با دوست قدیمی اش درست در همان نقطه ایستاده بودند و از اینده ی خوبی ک داشتند صحبت میکردند اما ...حالا....ان دوست زیر خروار ها خاک بود ... سومین پک را ک زد دوست داشت خاکسترش را پایین بیندازد اما انقدر خسته بود از شهر و مردمانش که به جای خاکستر سیگار خودش پایین افتاد
.....چند دقیقه بعد او در حالی ک از بالا به خیابانی که با وجود این ساعت از شب باز هم شلوغ بود نگریست و اهنگی که همدم روز های دلتنگی اش بود را پخش کرد و سیگاری اتش زد یاد شبی افتاد ک با دوست قدیمی اش درست در همان نقطه ایستاده بودند و از اینده ی خوبی ک داشتند صحبت میکردند اما ...حالا....ان دوست زیر خروار ها خاک بود ... سومین پک را ک زد دوست داشت خاکسترش را پایین بیندازد اما انقدر خسته بود از شهر و مردمانش که به جای خاکستر سیگار خودش پایین افتاد
۴.۸k
۲۴ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.