امان از آن روز که آدم خودش را بلد شود
امان از آن روز که آدم خودش را بلد شود
برسد ته خط، دوباره برگردد و از سر خط شروع کند...
امان از آدمی که دیگر حرفی نداشته باشد با کسی بزند...
آدمی که تا دهان باز کند بشنود " باز هم خدا را شکر کن " آدمِ ساکتی میشود که بلند تر میخندد...
امان از خنده هایی که کارش فقط این باشد که فرصتِ سوال کردن را از بقیه بگیرد...
امان از آدمی که شبهایش به خواب نگذرد
تنش نوازش نشود
دلش نلرزد
اما دیگر خیلی هم سختش نشود...!
آدمی که در اوجِ لذت بی لذت شود
انتظارِ همه چیز را داشته باشد
و فاصله اخم و لبخندش کم و کمتر شود
امان از اشکهایی که دیگر فقط برقی گوشه پلک ها بزند و بیخِ گلو آب شود. #حرف #دل #من
برسد ته خط، دوباره برگردد و از سر خط شروع کند...
امان از آدمی که دیگر حرفی نداشته باشد با کسی بزند...
آدمی که تا دهان باز کند بشنود " باز هم خدا را شکر کن " آدمِ ساکتی میشود که بلند تر میخندد...
امان از خنده هایی که کارش فقط این باشد که فرصتِ سوال کردن را از بقیه بگیرد...
امان از آدمی که شبهایش به خواب نگذرد
تنش نوازش نشود
دلش نلرزد
اما دیگر خیلی هم سختش نشود...!
آدمی که در اوجِ لذت بی لذت شود
انتظارِ همه چیز را داشته باشد
و فاصله اخم و لبخندش کم و کمتر شود
امان از اشکهایی که دیگر فقط برقی گوشه پلک ها بزند و بیخِ گلو آب شود. #حرف #دل #من
۱.۶k
۲۸ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.