من می دانم
من می دانم
که چرا
اسب حیوان نجیبیست
و چرا
در قفس هیچکسی کرکس نیست
از همان اول من
جوری غریب میدیدم
خارج از قاعده ی شستن چشم
من که از باز ترین زوایه می تابیدم
و به این تنهایی
در سکوت باریدم
حرفی از قصه ی عشق
نشنیدم
هیچ چشمی عاشقانه به کسی
خیره نبود
هرکه منظوری داشت
دل آنها از عشق
دیده ی کوری داشت
قصه ی عاشق و معشوق
در عشق
وصف رنجوری داشت
عشق یک بازی بود
قصه پردازی بود
هوس از روزنه اش
خیمه شب بازی بود
نسل بد نامی عشق
بُغض پنهانی عشق................ #شهزاد
که چرا
اسب حیوان نجیبیست
و چرا
در قفس هیچکسی کرکس نیست
از همان اول من
جوری غریب میدیدم
خارج از قاعده ی شستن چشم
من که از باز ترین زوایه می تابیدم
و به این تنهایی
در سکوت باریدم
حرفی از قصه ی عشق
نشنیدم
هیچ چشمی عاشقانه به کسی
خیره نبود
هرکه منظوری داشت
دل آنها از عشق
دیده ی کوری داشت
قصه ی عاشق و معشوق
در عشق
وصف رنجوری داشت
عشق یک بازی بود
قصه پردازی بود
هوس از روزنه اش
خیمه شب بازی بود
نسل بد نامی عشق
بُغض پنهانی عشق................ #شهزاد
۸۵۲
۰۳ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.