اشک دریاچه شد اما قدش از سَر نگذشت هر کسی رفت و به ناحق به قضاوت برگشت .. بگذارید بفهمند که این گونه گذشت .. از تو باید بنویسم که تو تعبیر منی پس که در خواب من اینقدر تَقلا کرده هرچه در خواب طلب کرد به دستش دادم ، چه کنم شمش طلا خرج مُطلا کرده ..