داستانهای پیامبر اکرم (ص):
داستانهای پیامبر اکرم (ص):
نهایت از خود گذشتگی
در جلد نهم بحارالانوار ص 514 از تفاسیر عامه
نقل می کند که: مردی پیش رسول خدا (صلی الله
علیه و آله و سلم) آمد و از گرسنگی شکایت کرد.
آن جناب فرستاد به نزد اهل منزل خود که اگر خوراکی
پیش شما یافت می شود برای این مرد بدهید.
گفتند غیر آب چیزی اینجا پیدا نمی شود.
پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود
من لهذا الرجل اللیلة ؛ کیست امشب این مرد را خوراک
دهد.
علی (علیه السلام ) عرض کرد من امشب او را مهمان
می کنم .
آنگاه امیر المؤ منین (علیه السلام) به خانه پیش فاطمه
زهرا (علیها السلام) آمد. پرسید خوراکی یافت
می شود که این مرد را پذیرائی کنیم ؟ فاطمه (علیها السلام )
عرض کرد مختصری که بچه ها را کفایت کند هست
ولی مهمان را بر فرزندان خود مقدم می دارم
حضرت فرمود نومی الصبیة و اطفی ء السراج ؛
بچه ها را بخوابان و چراغ را خاموش کن .
چراغ را خاموش کرد، ظرف غذا را که بر زمین
گذاشت علی (علیه السلام ) دهان خود را حرکت
می داد و چنان می نمود که مشغول خوردن است تا
میهمان با خاطری آسوده غذا بخورد. همین که آن مرد
به اندازه کافی غذا خورد دست کشید. کاسه را به فضل
خداوند پر از غذا یافتند.
صبحگاه امیر المؤ منین (علیه السلام) برای نماز به
مسجد رفته بود بعد از انجام فریضه ، پیغمبر اکرم
(صلی الله علیه و آله و سلم) به علی (علیه السلام)
نگاهی کرد و قطرات اشک از دیده فرو ریخت .
فرمود یا ابالحسن دیشب خداوند از عمل شما در شگفت
شد و این آیه را فرستاد و یؤ ثرون علی انفسهم و
لوکان بهم خصاصة، دیگران را بر خویش مقدم
می دارند اگر چه خود تنگدست و گرسنه باشد.
منظور علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام )
می باشند.
نهم بحار، ص 514.
نهایت از خود گذشتگی
در جلد نهم بحارالانوار ص 514 از تفاسیر عامه
نقل می کند که: مردی پیش رسول خدا (صلی الله
علیه و آله و سلم) آمد و از گرسنگی شکایت کرد.
آن جناب فرستاد به نزد اهل منزل خود که اگر خوراکی
پیش شما یافت می شود برای این مرد بدهید.
گفتند غیر آب چیزی اینجا پیدا نمی شود.
پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود
من لهذا الرجل اللیلة ؛ کیست امشب این مرد را خوراک
دهد.
علی (علیه السلام ) عرض کرد من امشب او را مهمان
می کنم .
آنگاه امیر المؤ منین (علیه السلام) به خانه پیش فاطمه
زهرا (علیها السلام) آمد. پرسید خوراکی یافت
می شود که این مرد را پذیرائی کنیم ؟ فاطمه (علیها السلام )
عرض کرد مختصری که بچه ها را کفایت کند هست
ولی مهمان را بر فرزندان خود مقدم می دارم
حضرت فرمود نومی الصبیة و اطفی ء السراج ؛
بچه ها را بخوابان و چراغ را خاموش کن .
چراغ را خاموش کرد، ظرف غذا را که بر زمین
گذاشت علی (علیه السلام ) دهان خود را حرکت
می داد و چنان می نمود که مشغول خوردن است تا
میهمان با خاطری آسوده غذا بخورد. همین که آن مرد
به اندازه کافی غذا خورد دست کشید. کاسه را به فضل
خداوند پر از غذا یافتند.
صبحگاه امیر المؤ منین (علیه السلام) برای نماز به
مسجد رفته بود بعد از انجام فریضه ، پیغمبر اکرم
(صلی الله علیه و آله و سلم) به علی (علیه السلام)
نگاهی کرد و قطرات اشک از دیده فرو ریخت .
فرمود یا ابالحسن دیشب خداوند از عمل شما در شگفت
شد و این آیه را فرستاد و یؤ ثرون علی انفسهم و
لوکان بهم خصاصة، دیگران را بر خویش مقدم
می دارند اگر چه خود تنگدست و گرسنه باشد.
منظور علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام )
می باشند.
نهم بحار، ص 514.
۱۰.۸k
۰۸ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.