رمان تاس روزگار پارت سیزدهم
رمان تاس روزگار پارت سیزدهم
خیره نگاش میکردم که با حسای کشیدن دستم توست درینا به خودم امدم دست درینا رو محکم تو دستم گرفتم و رفتم طرف ماشین که صدای زن عمو رو شنیدم
-آتوسا ترو خدا برگرد
ایستادم که دورباره گفت
-بخاطرمن بیا فقط بشین
برگشتم ساشا نبود فقط زن عمو تو در ایستاده بودرفتم طرفشو بش گفتم
-چرا بهم گفتین بیام داریم هر کدوممون زندگی خودشو میکنه
-اونجوری که فکر میکنی نیست فقط به خاطر من امشب بمون
-باشه
-بیا تو دخترم
خوشحالی می تونستم توصورت زن عموببینم بخاطر زن عنو نموندم به خاطر خودم موندم که به خودم تابت کنم قویم به ساشا به رویا تابت کنم آتوسای پنج سال پیش مردم یعنی رویا هم هست ؟ممکن بچه داشته باشن؟اثلا به من چه
-مامانی
-جونم
-چلا نمیلیم تو
داشتم تو راه رو باخودم حرف میزدم رفتیم داخل عمو نشسته بودرویه کانامه تک نفره با دیدنم بلند شد رفتم طرفش
-سلام عمو
-سلام دخترم خوبی
-ممنون
-درینای بابابزرگش کو
-اندام باباییییی
ساشا:چیییییییییییی
برگشتم طرفش عموهم داشت نگاش میکرد
-تو این همه سال بچه داشتم و ازم مخفی کرده بودیم
-اقا ساشا اشتباه نکن ما چیزی رو ازتون مخفی نکردیم تو انقدر مرد نبودی که لیاقت داشتن بچه رو داشته باشی انگار یادت رفت تو بودی که فرار کردی تو بودی که رفتی دنبال عشقت الان بهد پنج سال برگشتی میگی بچه داشتی ؟اون بچه تو نیست بچه منه اولین کلماتشو که گفت تو کجا بودی پیش عشقت اولین قدمشو که گذاشت تو کجا بودی ؟پیش عشقت اولین دندونی که دراوردتو کجا بودی پیش عشقت اولین
-کافیی دیگه
سرشو با دستاش فشار میدادو تکون میداد
-نه کافی نیست مرد باش و تاوان اشتباهتو پس بده
-داااااااااااادممممم خیلی وقته دادممممممممم امدم زندگیمو از نو شروع کنم
-مامانیی
درینا بود برگشتم طرفش
-بله
-بلیم من میترسم
-بریم
-دستشو گرفتم و بردم طرف در که ساشا امد استاد روبه رومو گفت تا حرفامون و نزدیم حق نداری بری
می خواستم رد شن که دستمو گرفت و گفت
-اگه بریی دخترمووو ازت میگریم
-ههههه چیییییی دخترتتتتت واقعا خنده داره تومیدونی اسم دخترت چیه ؟
خیره نگاش میکردم که با حسای کشیدن دستم توست درینا به خودم امدم دست درینا رو محکم تو دستم گرفتم و رفتم طرف ماشین که صدای زن عمو رو شنیدم
-آتوسا ترو خدا برگرد
ایستادم که دورباره گفت
-بخاطرمن بیا فقط بشین
برگشتم ساشا نبود فقط زن عمو تو در ایستاده بودرفتم طرفشو بش گفتم
-چرا بهم گفتین بیام داریم هر کدوممون زندگی خودشو میکنه
-اونجوری که فکر میکنی نیست فقط به خاطر من امشب بمون
-باشه
-بیا تو دخترم
خوشحالی می تونستم توصورت زن عموببینم بخاطر زن عنو نموندم به خاطر خودم موندم که به خودم تابت کنم قویم به ساشا به رویا تابت کنم آتوسای پنج سال پیش مردم یعنی رویا هم هست ؟ممکن بچه داشته باشن؟اثلا به من چه
-مامانی
-جونم
-چلا نمیلیم تو
داشتم تو راه رو باخودم حرف میزدم رفتیم داخل عمو نشسته بودرویه کانامه تک نفره با دیدنم بلند شد رفتم طرفش
-سلام عمو
-سلام دخترم خوبی
-ممنون
-درینای بابابزرگش کو
-اندام باباییییی
ساشا:چیییییییییییی
برگشتم طرفش عموهم داشت نگاش میکرد
-تو این همه سال بچه داشتم و ازم مخفی کرده بودیم
-اقا ساشا اشتباه نکن ما چیزی رو ازتون مخفی نکردیم تو انقدر مرد نبودی که لیاقت داشتن بچه رو داشته باشی انگار یادت رفت تو بودی که فرار کردی تو بودی که رفتی دنبال عشقت الان بهد پنج سال برگشتی میگی بچه داشتی ؟اون بچه تو نیست بچه منه اولین کلماتشو که گفت تو کجا بودی پیش عشقت اولین قدمشو که گذاشت تو کجا بودی ؟پیش عشقت اولین دندونی که دراوردتو کجا بودی پیش عشقت اولین
-کافیی دیگه
سرشو با دستاش فشار میدادو تکون میداد
-نه کافی نیست مرد باش و تاوان اشتباهتو پس بده
-داااااااااااادممممم خیلی وقته دادممممممممم امدم زندگیمو از نو شروع کنم
-مامانیی
درینا بود برگشتم طرفش
-بله
-بلیم من میترسم
-بریم
-دستشو گرفتم و بردم طرف در که ساشا امد استاد روبه رومو گفت تا حرفامون و نزدیم حق نداری بری
می خواستم رد شن که دستمو گرفت و گفت
-اگه بریی دخترمووو ازت میگریم
-ههههه چیییییی دخترتتتتت واقعا خنده داره تومیدونی اسم دخترت چیه ؟
۹.۴k
۱۱ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.