یه رفیقی دارم که یه ساله دارم تو گوشش میخونم :
یه رفیقی دارم که یه ساله دارم تو گوشش میخونم :
عشق همه چیزنیست و....
تو این غروبای لعنتی پاییز مچم براش باز شد.
گفت : هنوز دوستش داری؟
دست خودم نبود بی اختیار گفتم آره.
با گریه سرم داد میزد میگفت : لعنتی
حداقل از تو نباید اینو میشنیدم.از تویی که همه باورمون شده فراموشش کردی.
میبینی چه خوب رفته بودم تو نقشم یهو پاییز اومد همه چیو ریخت به هم؟
عشق همه چیزنیست و....
تو این غروبای لعنتی پاییز مچم براش باز شد.
گفت : هنوز دوستش داری؟
دست خودم نبود بی اختیار گفتم آره.
با گریه سرم داد میزد میگفت : لعنتی
حداقل از تو نباید اینو میشنیدم.از تویی که همه باورمون شده فراموشش کردی.
میبینی چه خوب رفته بودم تو نقشم یهو پاییز اومد همه چیو ریخت به هم؟
۱.۱k
۱۵ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.