چشم بر چشمان من می زد گره بر روسری
چشم بر چشمان من می زد گره بر روسری
بودنش یک خواب بود و رفتنش ناباوری
من نگاهش می کنم او هم نگاهم می کند
او برای دل بریدن من برای دل بری
واژه ها را از دهانم یک به یک دزدید و رفت
سهم من از عشق شعری شد بنام دیگری
عشق یعنی تار موهای تنت می ایستد
هر کجا که نام او را روی لب می آوری
در سرم بیهوده رویای پریدن با تو بود
چیست دنیا جز قفس وقتی که بی بال و پری
#سید_تقی_سیدی
بودنش یک خواب بود و رفتنش ناباوری
من نگاهش می کنم او هم نگاهم می کند
او برای دل بریدن من برای دل بری
واژه ها را از دهانم یک به یک دزدید و رفت
سهم من از عشق شعری شد بنام دیگری
عشق یعنی تار موهای تنت می ایستد
هر کجا که نام او را روی لب می آوری
در سرم بیهوده رویای پریدن با تو بود
چیست دنیا جز قفس وقتی که بی بال و پری
#سید_تقی_سیدی
۲.۲k
۲۰ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.