تصویر تو را در شب مهتاب کشیدم
تصویر تو را در شب مهتاب کشیدم
چشم سیه ات با غزلی ناب کشیدم
ابروی کمندت ، کمرِ ماه شب افروز
مژگان خوشت با دل بی تاب، کشیدم
فالی زدم و خال سیه دانه ی جانسوز
بر گوشه ی آن گونه ی عناب کشیدم
بر دانه اناری نظری کردم و لبها
دلخواه به شیرینی قطاب ،کشیدم
ترکیب دل انگیز ترین چاه زنخ را
در مرکز آن چانه ی جذاب، کشیدم
ماندم که کجا شرح دهم غمزه و نازت
بر نرگس مستت ،پرِ شب تاب کشیدم
تا جلوه کند گردن دلخواه و بلندت
یک قوی سپیدی به لبِ آب کشیدم
تا مست شوم از هوس جعد نکویت
با ناز قلم ،پهنه ی گرداب کشیدم
دیدم که سحر گشته و عکس رخ ماهت
چون آهوی مشکین خطِ در خواب، کشیدم
چشم سیه ات با غزلی ناب کشیدم
ابروی کمندت ، کمرِ ماه شب افروز
مژگان خوشت با دل بی تاب، کشیدم
فالی زدم و خال سیه دانه ی جانسوز
بر گوشه ی آن گونه ی عناب کشیدم
بر دانه اناری نظری کردم و لبها
دلخواه به شیرینی قطاب ،کشیدم
ترکیب دل انگیز ترین چاه زنخ را
در مرکز آن چانه ی جذاب، کشیدم
ماندم که کجا شرح دهم غمزه و نازت
بر نرگس مستت ،پرِ شب تاب کشیدم
تا جلوه کند گردن دلخواه و بلندت
یک قوی سپیدی به لبِ آب کشیدم
تا مست شوم از هوس جعد نکویت
با ناز قلم ،پهنه ی گرداب کشیدم
دیدم که سحر گشته و عکس رخ ماهت
چون آهوی مشکین خطِ در خواب، کشیدم
۱۵.۵k
۳۰ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.