*ادامه پارت 165* ....
*ادامه پارت 165* ....
نگاهم کردوگفت: ساز می زنی
- بله پیانو یکمم ویلون
لبخندی زدوگفت : ادامه اش بده خوابت چطوره می دونم بده
- بله تو خوابم یهو از خواب می پرم وخواب بد می بینم
دکتر : برات دارو نوشتم دخترم استفاده کن وکاری که گفتم رو انجام بده حتما وقتت رو پر کن
لبخندی زدوگفت : هفته ای آینده هم بیا دوتا وقت برات می زارم که کلی حرف داریم .
احساس خوبی داشتم باااش حرف می زدم مخصوصا به چشای سرمه ای رنگش نگاه می کردم کنجکاو می شدم چشاش چه رنگیه ازش خداحافظی کردم واز اتاق اومدم بیرون فربد بلند شد وگفت : خوبی
- خوبم
از مطب اومدیم بیرون فربد برام داروهام رو گرفت وگفت : شام بخوریم بریم
- باشه
شام خوردیم وبعدم راهی شدیم برگردیم خونه فربدشیطون ساکت بود ورانندگی اش رو می کرد آهنگ های آرامبخشی از پخش ماشین پخش می شد که باعث شد خواب برم
نگاهم کردوگفت: ساز می زنی
- بله پیانو یکمم ویلون
لبخندی زدوگفت : ادامه اش بده خوابت چطوره می دونم بده
- بله تو خوابم یهو از خواب می پرم وخواب بد می بینم
دکتر : برات دارو نوشتم دخترم استفاده کن وکاری که گفتم رو انجام بده حتما وقتت رو پر کن
لبخندی زدوگفت : هفته ای آینده هم بیا دوتا وقت برات می زارم که کلی حرف داریم .
احساس خوبی داشتم باااش حرف می زدم مخصوصا به چشای سرمه ای رنگش نگاه می کردم کنجکاو می شدم چشاش چه رنگیه ازش خداحافظی کردم واز اتاق اومدم بیرون فربد بلند شد وگفت : خوبی
- خوبم
از مطب اومدیم بیرون فربد برام داروهام رو گرفت وگفت : شام بخوریم بریم
- باشه
شام خوردیم وبعدم راهی شدیم برگردیم خونه فربدشیطون ساکت بود ورانندگی اش رو می کرد آهنگ های آرامبخشی از پخش ماشین پخش می شد که باعث شد خواب برم
۱۷.۷k
۰۴ اسفند ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.