آرزوهایم رابه ضریح گیسوانت گره زده ام ،
آرزوهایم رابه ضریح گیسوانت گره زده ام ،
شاید چاره ای شود برای بخت خفته ام . . . .
و بالهایم را به شانه هایت ،
که از حوالی چشمهای تو بیشترپرنده نشوند . . . .
جانم را نیز به دستانت ،
که بفهمی ،
من ،
آدم نمی شوم بی تو ،
که ببینی آزادیم را برایت سر بریده ام . . . .
شاید چاره ای شود برای بخت خفته ام . . . .
و بالهایم را به شانه هایت ،
که از حوالی چشمهای تو بیشترپرنده نشوند . . . .
جانم را نیز به دستانت ،
که بفهمی ،
من ،
آدم نمی شوم بی تو ،
که ببینی آزادیم را برایت سر بریده ام . . . .
۷۶۱
۲۲ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.