خانه

مطالب جدید

مطالب محبوب

عربي

دانلود اپلیکیشن

وبلاگ

سوالات متداول

درباره ما

قوانین

دسته بندی ها

00gom_nam

00gom_nam

۶

مطلب

۶

دنبال کننده

۱۳

دنبال شونده

00gom_nam00


یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند
دیده‌ام خیره به ره ماند و نداد
نامه‌ای تا دل من شاد کند

خود ندانم چه خطائی کردم
که ز من رشته الفت بگسست
در دلش جائی اگر بود مرا
پس چرا دیده ز دیدارم بست

هر کجا می‌نگرم، باز هم اوست
که بچشمان ترم خیره شده
درد عشقست که با حسرت و سوز
بر دل پر شررم چیره شده

گفتم از دیده چو دورش سازم
بی گمان زودتر از دل برود
مرگ باید که مرا دریابد
ورنه دردیست که مشکل برود

تا لب بر لب من م لغزد
می‌کشم آه که کاش این او بود
کاش این لب که مرا می‌بوسد
لب سوزنده آن بدخو بود

می‌کشندم چو در آغوش به مهر
پرسم از خود که چه شد آغوشش
چه شد آن آتش سوزنده که بود
شعله ور در نفس خاموشش

شعر گفتم که ز دل بردارم
بار سنگین غم عشقش را
شعر خود جلوه ئی از رویش شد
با که گویم ستم عشقش را

مادر، این شانه ز مویم بردار
سرمه را پاک کن از چشمانم
بکن این پیرهنم را از تن
زندگی نیست بجز زندانم

تا دو چشمش به رخم حیران نیست
به چکار آیدم این زیبائی
بشکن این آینه را ای مادر
حاصلم چیست ز خود آرائی

در ببندید و بگوئید که من
جز او از همه کس بگسستم
کس اگر گفت چرا؟ باکم نیست
فاش گوئید که عاشق هستم

قاصدی آمد اگر از ره دور
زود پرسید که پیغام از کیست
گر از او نیست، بگوئید آن زن
دیرگاهیست، در این منزل نیست

تاریخ عضویت: ۱۳۹۸/۰۱/۱۶
مطالب
کالکشن ها
#عاشقانه

#عاشقانه

00gom_nam
آرزو

آرزو

00gom_nam
نصب برنامه ویسگون