پلیس مخفی پارت۴, عزیزان دلم چون خیلی مهربونم گذاشم
یادآوری
ات ویو
داشتم صبحونه درست می کردم که دیدم یکی از پنجره داره نگام میکنه خودمو به خنگی زدم و طوری رفتار کردم که انگار ندیدمش رفتم تو اتاق تفنگمو برداشتم و زیر لباس قایم کردم
گوشیم رو هم برداشتم که مثلاً دارم با تلفن حرف می زنم خندون رفتم پایین بازم اونجا بود
مثلاً گوشی رو قطع کردم رفتم دستشویی اروم تفنگ رو در آوردم ندیدم رفتم حال و طوری که نبیبنه پشت مبل قایم شدم تفنگ رو روی پاش نشونه گرفتم و آروم زدم پنجره باز بود خورد به پاس افتاد چون خونم ویلایی بود دویدم سمت حیات و گرفتمش پوزخند زدم و گفتم .. تو داری بهترین پلیس رو دید میزنی😏یه ای گفت بردمش داخل یکی از اتاقم دکتر اومد و گلوله رو در آورد وگفت حالش خوبه یه عنتر نزار اون دید زنه کردم و از دکتر تشکر کردم میخواستم برم تیکه تیکش کنم که چرا نزاشت صبحونه رو بخورم صبحونه رو خوردم داشتم میرفتم اتاق که .................................
سلام بچه ها من یکم درسام سنگینه شاید کم بتونم پارت بزارم لطفاً درک کنید
شرط ۹لایک و۲۰کامنت
ات ویو
داشتم صبحونه درست می کردم که دیدم یکی از پنجره داره نگام میکنه خودمو به خنگی زدم و طوری رفتار کردم که انگار ندیدمش رفتم تو اتاق تفنگمو برداشتم و زیر لباس قایم کردم
گوشیم رو هم برداشتم که مثلاً دارم با تلفن حرف می زنم خندون رفتم پایین بازم اونجا بود
مثلاً گوشی رو قطع کردم رفتم دستشویی اروم تفنگ رو در آوردم ندیدم رفتم حال و طوری که نبیبنه پشت مبل قایم شدم تفنگ رو روی پاش نشونه گرفتم و آروم زدم پنجره باز بود خورد به پاس افتاد چون خونم ویلایی بود دویدم سمت حیات و گرفتمش پوزخند زدم و گفتم .. تو داری بهترین پلیس رو دید میزنی😏یه ای گفت بردمش داخل یکی از اتاقم دکتر اومد و گلوله رو در آورد وگفت حالش خوبه یه عنتر نزار اون دید زنه کردم و از دکتر تشکر کردم میخواستم برم تیکه تیکش کنم که چرا نزاشت صبحونه رو بخورم صبحونه رو خوردم داشتم میرفتم اتاق که .................................
سلام بچه ها من یکم درسام سنگینه شاید کم بتونم پارت بزارم لطفاً درک کنید
شرط ۹لایک و۲۰کامنت
۱۰.۹k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.