رمان زخم من پارت 13

چند روز بعد نمیدونم کی به مامانم گفته بود
ثنا تو نماز خونه پیش حسنا نشسته بعد خانم معلم حسنا
صداش کرده و نذاشت پیش ثنا بشینه
سر این موضوع رفتیم خونه دوستم و حرف زدیم
بعد در زمانی که مارفته بودیم پیش خانم مدیر مامانم تهران
بود و تو سروش یه نفر خودشو به جای حسنا حا زده و شماره ی
خود حسنا رو به من فرستاد
بعد تو خونه ی دوستم مامانم به حسنا زنگ زد گفت اانگار ثنا
و حسنا رفتن دفتر همچین موضوعی بوده بعد مامان حسنا گفت
الان از دخترم پبرسم زنگ بزنم بعد یکم بعد زنگ زد مامان حسنا
من انتظار داشتم حسنا به مامانش همچیو نگه ولی گفته همه چیو
طوری که تقصیر من میفتاد البته همه چیزایی که به خانم مدیر گفته بود را به مامانش
گفته بود و خیلی چیزا مثل قرارای وسط کلاسمون را نفهمیدن
بعد مامانم به مامان حسنا گفت فردا برای کارنامه که قرار بریم پیش خانم مدیر بریم تا این
موضوع را حل کنیم چون به دخترامون تهمت زدن
فرداش رفتم مدرسه به حسنا گفتم کار رو خراب کردی و .........
فردا رفتم مدرسه کلی استرس داشتم
تا اینکه فرستادن اول دنبال حسنا
منم دیدم از پنجره بعد دنبال من فرستادم منم با استرس رفتم وارد شدم و ...............
ادامه دارد ........