شیلام
(تلافی)
دیانا
بعد کلی جیغ جیغ و ترس از اون اتاق کوفتی اومدیم بیرون و قرار شد بریم خونه و استراحت کنیم که فردا باید برمیگشتیم
وقتی رسیدیم جلوی ویلا از ماشین پیاده شدم و تصمیم کرفتم برم لب دریا برای اخرین بار روی یک سنگ نشسته بودم و با خودم میگفتم خیلی خوب شد که اومدیم شمال حال و هوامون عوض شد سر حال اومدیم
صدای موج ارامش خاصی بهم میداد و این برام لذت بخش بود.
ماه به صورت زیبای مهتابش رو میتابوند و این قشنگ ترش کرده بود
نفس عمیقی میگشم که یک دفع جلوی دهنم گرفته میشه و یک چیز جلوی دیدم رو میگیره اول فکر کردم یکی از بچه هاست ولی وقتی صدای کلفت و مردونی رو میشنوم بیشتر میترسم
(مرد ناشناس)صدات در نیاد وگرنه من میدونم تو
کمی تقلا کردم که شاید راه فراری پیدا کنم ولی هیچی به هیچی بعد یکم تقلا کردن کم کم حس کردم چشام داره بسته میشه و به خواب میرم و این که بیدار بمونم یا ن دست من نبود و من کم کم چشام بسته شد و به خواب رفتم.
پارت_۴۲
خخخخخخخ پارت دارم😂
دیانا
بعد کلی جیغ جیغ و ترس از اون اتاق کوفتی اومدیم بیرون و قرار شد بریم خونه و استراحت کنیم که فردا باید برمیگشتیم
وقتی رسیدیم جلوی ویلا از ماشین پیاده شدم و تصمیم کرفتم برم لب دریا برای اخرین بار روی یک سنگ نشسته بودم و با خودم میگفتم خیلی خوب شد که اومدیم شمال حال و هوامون عوض شد سر حال اومدیم
صدای موج ارامش خاصی بهم میداد و این برام لذت بخش بود.
ماه به صورت زیبای مهتابش رو میتابوند و این قشنگ ترش کرده بود
نفس عمیقی میگشم که یک دفع جلوی دهنم گرفته میشه و یک چیز جلوی دیدم رو میگیره اول فکر کردم یکی از بچه هاست ولی وقتی صدای کلفت و مردونی رو میشنوم بیشتر میترسم
(مرد ناشناس)صدات در نیاد وگرنه من میدونم تو
کمی تقلا کردم که شاید راه فراری پیدا کنم ولی هیچی به هیچی بعد یکم تقلا کردن کم کم حس کردم چشام داره بسته میشه و به خواب میرم و این که بیدار بمونم یا ن دست من نبود و من کم کم چشام بسته شد و به خواب رفتم.
پارت_۴۲
خخخخخخخ پارت دارم😂
۶.۱k
۰۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.