عشق تصادفی
عشق تصادفی
part:12
ارسلان: اشکال نداره بیا میخواستم غذا بخرم بیا
تو هم بخور
دیانا : راستش منم چیزی نخوردم گشنمه
ارسلان: بیا ماکارونی پزیدم تو هم بخور
دیانا: کم بریز زیاد گشنم نیست راستش وسایل
کجا بزارم
ارسلان : بزار اون اتاق
دیانا :باشه رفتم تو اتاق خیلی خشگل بود
فهمیدم اتاق ارسلان وسایلم گذاشتم
رفتم پیش ارسلان غذا خوردیم سفره
جمع کردیم ساعت دیر وقت بود رفتیم بخوابیم
ارسلان: تو رو تخت بخواب من میرم حال میخوابم
دیانا: نه نمیشه تو بخواب من حال میخوابم
ارسلان.....
part:12
ارسلان: اشکال نداره بیا میخواستم غذا بخرم بیا
تو هم بخور
دیانا : راستش منم چیزی نخوردم گشنمه
ارسلان: بیا ماکارونی پزیدم تو هم بخور
دیانا: کم بریز زیاد گشنم نیست راستش وسایل
کجا بزارم
ارسلان : بزار اون اتاق
دیانا :باشه رفتم تو اتاق خیلی خشگل بود
فهمیدم اتاق ارسلان وسایلم گذاشتم
رفتم پیش ارسلان غذا خوردیم سفره
جمع کردیم ساعت دیر وقت بود رفتیم بخوابیم
ارسلان: تو رو تخت بخواب من میرم حال میخوابم
دیانا: نه نمیشه تو بخواب من حال میخوابم
ارسلان.....
۵۶
۲۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.