زندگی نامه ونگوگ:)
خب، "ونسان ونگوگ" ی نقاش بزرگ هلندی هست که در 1853/3/30 در هلند متولد شده. پدرش کشیش بوده و بسیار مذهبی.
اوایل توی یک شرکتی که کارش خرید و فروش آثار هنری بوده، چهار سال کار میکنه و بعد برای تدریس فرانسه، به لندن میره. بعد ازون دوباره به هلند برمیگرده و مشغول کتاب فروشی میشه. بعد به علت شور مذهبی که در او پیدا شد برای نجات و هدایت کارگران معادن بلژیک، به اونجا رفت. خلاصه که کارهای زیاد و متفاوتی انجام داد، ولی در آخر در 28 سالگی، مردی بیکار و سرخورده بود و کلا از زندگی ناامید بود. و برای فرار ازین ناامیدی و پوچی، به نقاشی روی آورد. به نقاشی دل بست و شد نوری در تاریکی جهانش. اما هرکسی نقاشی هاش رو میدید، خیلی استقبال نمیکرد و بلکه بهش میگفت که ادامه نده! و فقط برادر کوچیک ترش، "تئو ونگوگ" بود که اونو تشویق میکرد که به کارش ادامه بده.
ونسان ونگوگ برای نقاشی هیچ آموزشی ندیده بود و صرفا با علاقه ی خودش اینکارو انجام میداد، اما آثارش از همون اول هم با بقیه نقاش ها متفاوت بود. سعی میکرد که تصور ذهنی خودشو روی تابلو منتقل کنه. که توی اونا از همون اوایل «رئالیسم» و «رمانتیسم» به هم آمیخته اند و میشه به وضوح اونهارو دید.
ونگوگ مدتها با شکم گرسنه توی "آمستردام" فقط به نقاشی میپرداخت و اینها همه از عشق ونگوگ به این کار بود <:
توی اون مدت برادرش خرج و مخارجش رو براش میفرستاد.
سال ۱۸۸۶ ونگوگ به پاریس رفت و اونجت با «پل گوگن» و «کامیل پیسارو» و «تولزلوترک» و بعضی نقاشای دیگه آشنا شد و روش رنگ آمیزی نقاش های «امپرسیونیست»رو یاد گرفت و کم کم بهش علاقه مند شد.
1/6
اوایل توی یک شرکتی که کارش خرید و فروش آثار هنری بوده، چهار سال کار میکنه و بعد برای تدریس فرانسه، به لندن میره. بعد ازون دوباره به هلند برمیگرده و مشغول کتاب فروشی میشه. بعد به علت شور مذهبی که در او پیدا شد برای نجات و هدایت کارگران معادن بلژیک، به اونجا رفت. خلاصه که کارهای زیاد و متفاوتی انجام داد، ولی در آخر در 28 سالگی، مردی بیکار و سرخورده بود و کلا از زندگی ناامید بود. و برای فرار ازین ناامیدی و پوچی، به نقاشی روی آورد. به نقاشی دل بست و شد نوری در تاریکی جهانش. اما هرکسی نقاشی هاش رو میدید، خیلی استقبال نمیکرد و بلکه بهش میگفت که ادامه نده! و فقط برادر کوچیک ترش، "تئو ونگوگ" بود که اونو تشویق میکرد که به کارش ادامه بده.
ونسان ونگوگ برای نقاشی هیچ آموزشی ندیده بود و صرفا با علاقه ی خودش اینکارو انجام میداد، اما آثارش از همون اول هم با بقیه نقاش ها متفاوت بود. سعی میکرد که تصور ذهنی خودشو روی تابلو منتقل کنه. که توی اونا از همون اوایل «رئالیسم» و «رمانتیسم» به هم آمیخته اند و میشه به وضوح اونهارو دید.
ونگوگ مدتها با شکم گرسنه توی "آمستردام" فقط به نقاشی میپرداخت و اینها همه از عشق ونگوگ به این کار بود <:
توی اون مدت برادرش خرج و مخارجش رو براش میفرستاد.
سال ۱۸۸۶ ونگوگ به پاریس رفت و اونجت با «پل گوگن» و «کامیل پیسارو» و «تولزلوترک» و بعضی نقاشای دیگه آشنا شد و روش رنگ آمیزی نقاش های «امپرسیونیست»رو یاد گرفت و کم کم بهش علاقه مند شد.
1/6
۱.۱k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.