Mafia band JK 4
Partfour 4
فیک جونگ کوک...
ات دوست نداشت بخنده... ی عالمه زور زده بود تا تمرکز کنه، ولی فقط با ی جمله ی کلارا شروع کرد ب خندیدن... البته، خندیدنی ک بعدش قراره یکیو ب قتل برسونه... چرا؟ چون هر چی ک توی سرش بود پرید...
+ازت متنفرم دختره ی نچسب...
کلارا: منم دوست دارم...
کلارا، چشمش میخوره ب دفتر نت لنی... نمیخواست برش داره ها، ولی خب کرم درونشه دیگه... قبل ازینکه دست لنی تا ما تحت بره تو حلقش، بالشت و جلوی خودش گرفت و شروع کرد ب دفاع کردن ا خودش...
کلارا: باور کن فقط میخوام کمکت کنم...
لنی ک واسه چونه زدن خیلی خسته بود، خودشو انداخت رو تخت و ب سقف خیره شد...
لنی ویو
دختره ی-... دلم میخواد تیکه تیکش کنم... ایییییشششش ولی باید س ساعت فک کنم فردا چ گلی ب سرم بگیرم....
+ب نظرت فردا چجوری سر بحث و با جی کی باز کنم؟
کلارا: جی کی؟ جی کی کیه؟...
+عقل کل اسم باند مخفف اسم رییس بانده...
کلارا: اوه... خب-...لنیییی!!؟؟
لنی با صدای گورخریه کلارا، مثل جن روی تخت صاف نشست... ینی چی میخواست بگه ک اینجوری کرد؟...
+چتههه
کلارا با کلی ذوق سمت لنی اومد و شونه هاشو محکم گرفت... با چشم هایی ک الان داشتن برق میزدن ب لنی نگاه کرد...
کلارا: یادته قبلا تتو ارتیست بودی؟
+خب...
کلارا: تو سایت MAML (مخفف فروشگاه مافیا ها🗿) ی پست بزار ک تتو میزنی... بعد هم ب اکانت باند جی کی درخواست بده... فرداهم برو تا براش تتو بزنی... وقتی رفتی اونجا سعی کن باهاش دوست شی... کم کم رفت امد کنید و تماممممم...
نظر کلارا خیلی خوب بودا، ولی چون لنی نمیخواست کلارا پروو بشه در جواب فقط ی "گه میل نفرما" میفرماید ک باعث میشه کلارا همون راهی ک اومد و برگرده و لنی و با کلی ایده تنها بزاره... البته، از نظر لنی شرش کم شد...
فیک جونگ کوک...
ات دوست نداشت بخنده... ی عالمه زور زده بود تا تمرکز کنه، ولی فقط با ی جمله ی کلارا شروع کرد ب خندیدن... البته، خندیدنی ک بعدش قراره یکیو ب قتل برسونه... چرا؟ چون هر چی ک توی سرش بود پرید...
+ازت متنفرم دختره ی نچسب...
کلارا: منم دوست دارم...
کلارا، چشمش میخوره ب دفتر نت لنی... نمیخواست برش داره ها، ولی خب کرم درونشه دیگه... قبل ازینکه دست لنی تا ما تحت بره تو حلقش، بالشت و جلوی خودش گرفت و شروع کرد ب دفاع کردن ا خودش...
کلارا: باور کن فقط میخوام کمکت کنم...
لنی ک واسه چونه زدن خیلی خسته بود، خودشو انداخت رو تخت و ب سقف خیره شد...
لنی ویو
دختره ی-... دلم میخواد تیکه تیکش کنم... ایییییشششش ولی باید س ساعت فک کنم فردا چ گلی ب سرم بگیرم....
+ب نظرت فردا چجوری سر بحث و با جی کی باز کنم؟
کلارا: جی کی؟ جی کی کیه؟...
+عقل کل اسم باند مخفف اسم رییس بانده...
کلارا: اوه... خب-...لنیییی!!؟؟
لنی با صدای گورخریه کلارا، مثل جن روی تخت صاف نشست... ینی چی میخواست بگه ک اینجوری کرد؟...
+چتههه
کلارا با کلی ذوق سمت لنی اومد و شونه هاشو محکم گرفت... با چشم هایی ک الان داشتن برق میزدن ب لنی نگاه کرد...
کلارا: یادته قبلا تتو ارتیست بودی؟
+خب...
کلارا: تو سایت MAML (مخفف فروشگاه مافیا ها🗿) ی پست بزار ک تتو میزنی... بعد هم ب اکانت باند جی کی درخواست بده... فرداهم برو تا براش تتو بزنی... وقتی رفتی اونجا سعی کن باهاش دوست شی... کم کم رفت امد کنید و تماممممم...
نظر کلارا خیلی خوب بودا، ولی چون لنی نمیخواست کلارا پروو بشه در جواب فقط ی "گه میل نفرما" میفرماید ک باعث میشه کلارا همون راهی ک اومد و برگرده و لنی و با کلی ایده تنها بزاره... البته، از نظر لنی شرش کم شد...
۱۱.۵k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.