ᒻاٰٰٰٖٖٖعٰٰٰٖٖٖتٰٰٰٖٖٖرٰٰٰٖٖٖاٰٰٰٖٖٖفٰٰٰٖٖٖ بٰٰٰٖٖٖهٰٰٖٖٖ
ᒻاٰٰٰٖٖٖعٰٰٰٖٖٖتٰٰٰٖٖٖرٰٰٰٖٖٖاٰٰٰٖٖٖفٰٰٰٖٖٖ بٰٰٰٖٖٖهٰٰٰٖٖٖ تٰٰٰٖٖٖوٰٰٰٖٖٖᒽ
کٰٰٖٖاٰٰٖٖپٰٰٖٖلٰٰٖٖهٰٰٖٖاٰٰٖٖ:اٰٰٖٖ\تٰٰٖٖ.جٰٰٖٖوٰٰٖٖنٰٰٖٖگٰٰٖٖ کٰٰٖٖوٰٰٖٖکٰٰٖٖ
تٰٖعٰٖدٰٖاٰٖدٰٖ پٰٖاٰٖرٰٖتٰٖ:پٰٖنٰٖجٰٖ
پارت1*
ا/ت*
با صدای آلارم از خواب بیدار شدم،دست صورتمو شستم،یونیفرمو تنم کردم یکم میکاپ کردم و موهامو شونه زدم،کفشای مشکی پاشنه ۲ سانتیمو پوشیدم.
باز غرغرهای مامان شروع شده بود.
مامان:دخترم صبحانه بخور بعد برو
من:نه مرسی دیر شده
سریع از خونه زدم بیرون.میخواستم مدرسه مو عوض کنیم چون داریم از اینجا میریم و اثاث کشی میکنیم.به مدرسه رسیدم.اخرین روز بود که تو این مدرسه هستم.یونا با ناراحتی نگاهم کرد و گفت
یونا:یعنی دیگه نمبینمت؟
من:شاید
بعد خندیدم و گفتم
من:شماره همو که داریم باهم میریم بیرون غمت نباشه
یونا تنها دوستم لبخندی زد
من یه دختری بودم که کلی رو صورتش کک مک داشت و همه مسخرش میکردن اما یونا ازم طرفداری میکرد.دوست دارم بدونم مدرسه جدید چجوریه!
#فیک_کوک #بی_تی_اس #فیک #عشق #یانگ #فیک_ات
کٰٰٖٖاٰٰٖٖپٰٰٖٖلٰٰٖٖهٰٰٖٖاٰٰٖٖ:اٰٰٖٖ\تٰٰٖٖ.جٰٰٖٖوٰٰٖٖنٰٰٖٖگٰٰٖٖ کٰٰٖٖوٰٰٖٖکٰٰٖٖ
تٰٖعٰٖدٰٖاٰٖدٰٖ پٰٖاٰٖرٰٖتٰٖ:پٰٖنٰٖجٰٖ
پارت1*
ا/ت*
با صدای آلارم از خواب بیدار شدم،دست صورتمو شستم،یونیفرمو تنم کردم یکم میکاپ کردم و موهامو شونه زدم،کفشای مشکی پاشنه ۲ سانتیمو پوشیدم.
باز غرغرهای مامان شروع شده بود.
مامان:دخترم صبحانه بخور بعد برو
من:نه مرسی دیر شده
سریع از خونه زدم بیرون.میخواستم مدرسه مو عوض کنیم چون داریم از اینجا میریم و اثاث کشی میکنیم.به مدرسه رسیدم.اخرین روز بود که تو این مدرسه هستم.یونا با ناراحتی نگاهم کرد و گفت
یونا:یعنی دیگه نمبینمت؟
من:شاید
بعد خندیدم و گفتم
من:شماره همو که داریم باهم میریم بیرون غمت نباشه
یونا تنها دوستم لبخندی زد
من یه دختری بودم که کلی رو صورتش کک مک داشت و همه مسخرش میکردن اما یونا ازم طرفداری میکرد.دوست دارم بدونم مدرسه جدید چجوریه!
#فیک_کوک #بی_تی_اس #فیک #عشق #یانگ #فیک_ات
۲.۶k
۱۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.