عشقی پشت دیوار غرور p2
#درخواستی
#لینو
#چند_پارتی
//یهو سه نفری به ا/ت حمله کردن و شروع کردن در اوردن پیراهن ا/ت //
//یهو یه نفر یه مشت خالی کرد تو صورتشون ...ا/ت چشماشو باز کرد و دید لینو داره همشون رو کتک میزنه ....سریع به خودش اومد و پیراهنشو پوشید و به سمت خونه ی خودش با تمام سرعت دوید...//
ویو ا/ت =
با تمام سرعت به سمت خونه رفتم ...رمزو زدم در ...در رو باز کردم..وارد خونه شدم و نشستم زمین ...تمام اون صحنه ها از جلو چشمام رد شد...تصمیم گرفتم همه اش رو فراموش کنم ...رفتم لباسام رو در اوردم و رفتم حموم...اصلا برام قابل درک نیست ...چرا انقدر عوض شده ...اون از قلدری نکردن امروزش ..اینم از نجات دادن من ...وای خدا دارم روانی میشمممممممم...اخ یک بخوابم شاید درست بشم ...وایی نه خدا نمیتونم بخوابم ...بزار گوشیمو بردارم ...عه گوشیم ...گوشیم کجاست...وای نهههه...تو کوله چشتیم جا مونده ...کوله پشتیم افتاد اونجا وایییییی...حالا چیکار کنم ..امیدوارم لینو برداشته باشه ...
//ویو فردا صبح تو مدرسه //
رو نیمکتم نشسته بودم که یهو لینو وارد شد..فک کردم مثل دیروز میشینه سر جاش اما اومد بالا سرم ..پیش نیمکت ...وایی خدا دوباره شروع شد ..یهو دیدم کیفم رو گذاشت رو میز و داشت میرفت که دستشو گرفتم...وقتی دستشو گرفتم ...یهو برگشت با نگاه های ترسناک بهم نگاه کرد...دستمو سریع ول کردم...
ا/ت = ل..لینو ..ممنون ..بابت دیشب ...م..من
لینو = قابلی نداشت //و رفت سر نیمکت خودش//
//دوباره لینو تمام مدت چشمش رو ا/ت بو و اصلا چشمشو بر نمیداشت...بلاخره مدرسه تموم شد//
ویو ا/ت =
از جام بلند شدم و به سمت کلاس تقویتیم رفتم ...بعد از تموم شدن کلاسم از اموزشگاه زدم بیرون که یهو لینو جلوم ظاهر شد...
ا/ت = ل..لینو..
لینو = با هم میریم...
ا/ت = ولی...
لینو = همین که گفتم ...
// تو راه سکوت بود ولی لینو سکوت رو شکوند//
لینو =تو مامان بابات نگران نمیشن تا این وقت شب بیرونی ...تازه تنها هم برمیگردی...
ا/ت = مامان بابا...کدوم مامان بابا...پدر و مادرم منو ترک کردن ...من تنها زندگی میکنم...
لینو = اها ...منم پدر و مادر ندارم ...مردن ...
ا/ت = اوه ...خیلی متاسفم ...جایی رو هم داری بمونی
لینو = اره اره ...
ا/ت= //رسیدین دم در خونه// دوست داری بیای تو ...
لینو = نه کار دارم باید برم ...
ا/ت = باشه ..ممنون ...
//ویو شب //
ویو ا/ت =
ساعت 12 شده بود ..میخواستم فیلم ترسناک ببینم ...رفتم تو اشپز خونه تا خوراکی بردارم ...که یهو دیدم خوراکی هام ته کشیده ...بد ترین عذابببببب...من نمیتونم بدون خوراکی فیلم ببینم ...زدم به سیم اخر و سویچ ماشین رو برداشتم و رفتم سوارش شدم ...افتادم به جون جاده ها تا یه مغازه پیدا کنم ...بارون میومد...اخرشم یه مغاره کنار بار پیدا کردم ...ماشین رو پاک کردم و پیاده شدم ...
#لینو
#چند_پارتی
//یهو سه نفری به ا/ت حمله کردن و شروع کردن در اوردن پیراهن ا/ت //
//یهو یه نفر یه مشت خالی کرد تو صورتشون ...ا/ت چشماشو باز کرد و دید لینو داره همشون رو کتک میزنه ....سریع به خودش اومد و پیراهنشو پوشید و به سمت خونه ی خودش با تمام سرعت دوید...//
ویو ا/ت =
با تمام سرعت به سمت خونه رفتم ...رمزو زدم در ...در رو باز کردم..وارد خونه شدم و نشستم زمین ...تمام اون صحنه ها از جلو چشمام رد شد...تصمیم گرفتم همه اش رو فراموش کنم ...رفتم لباسام رو در اوردم و رفتم حموم...اصلا برام قابل درک نیست ...چرا انقدر عوض شده ...اون از قلدری نکردن امروزش ..اینم از نجات دادن من ...وای خدا دارم روانی میشمممممممم...اخ یک بخوابم شاید درست بشم ...وایی نه خدا نمیتونم بخوابم ...بزار گوشیمو بردارم ...عه گوشیم ...گوشیم کجاست...وای نهههه...تو کوله چشتیم جا مونده ...کوله پشتیم افتاد اونجا وایییییی...حالا چیکار کنم ..امیدوارم لینو برداشته باشه ...
//ویو فردا صبح تو مدرسه //
رو نیمکتم نشسته بودم که یهو لینو وارد شد..فک کردم مثل دیروز میشینه سر جاش اما اومد بالا سرم ..پیش نیمکت ...وایی خدا دوباره شروع شد ..یهو دیدم کیفم رو گذاشت رو میز و داشت میرفت که دستشو گرفتم...وقتی دستشو گرفتم ...یهو برگشت با نگاه های ترسناک بهم نگاه کرد...دستمو سریع ول کردم...
ا/ت = ل..لینو ..ممنون ..بابت دیشب ...م..من
لینو = قابلی نداشت //و رفت سر نیمکت خودش//
//دوباره لینو تمام مدت چشمش رو ا/ت بو و اصلا چشمشو بر نمیداشت...بلاخره مدرسه تموم شد//
ویو ا/ت =
از جام بلند شدم و به سمت کلاس تقویتیم رفتم ...بعد از تموم شدن کلاسم از اموزشگاه زدم بیرون که یهو لینو جلوم ظاهر شد...
ا/ت = ل..لینو..
لینو = با هم میریم...
ا/ت = ولی...
لینو = همین که گفتم ...
// تو راه سکوت بود ولی لینو سکوت رو شکوند//
لینو =تو مامان بابات نگران نمیشن تا این وقت شب بیرونی ...تازه تنها هم برمیگردی...
ا/ت = مامان بابا...کدوم مامان بابا...پدر و مادرم منو ترک کردن ...من تنها زندگی میکنم...
لینو = اها ...منم پدر و مادر ندارم ...مردن ...
ا/ت = اوه ...خیلی متاسفم ...جایی رو هم داری بمونی
لینو = اره اره ...
ا/ت= //رسیدین دم در خونه// دوست داری بیای تو ...
لینو = نه کار دارم باید برم ...
ا/ت = باشه ..ممنون ...
//ویو شب //
ویو ا/ت =
ساعت 12 شده بود ..میخواستم فیلم ترسناک ببینم ...رفتم تو اشپز خونه تا خوراکی بردارم ...که یهو دیدم خوراکی هام ته کشیده ...بد ترین عذابببببب...من نمیتونم بدون خوراکی فیلم ببینم ...زدم به سیم اخر و سویچ ماشین رو برداشتم و رفتم سوارش شدم ...افتادم به جون جاده ها تا یه مغازه پیدا کنم ...بارون میومد...اخرشم یه مغاره کنار بار پیدا کردم ...ماشین رو پاک کردم و پیاده شدم ...
- ۱۶.۵k
- ۱۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط