داستان درون و بیرون (پارت ⁴¹)
داستان درون و بیرون (پارت ⁴¹)
🔵🌌💙🌌💙🌌💙🌌🔵
(دارک🖤⚫)
رفتم خونه، حالم خیلی بد بود، تکیه دادم به دیوار، دارو هامو خوردم. قرص سردردم تموم شده بود، گوشیم شارژ نداشت، زدمش به شارژ، سرم داشت تیر میکشید، مثل همیشه دور خونه راه رفتم، به قول داداشی لورس:(باز داری زمینو متر میکنی؟) کاش میشد لورس رو بگردونم به این دنیا! اون و زنش(دِیس) قدرت هاشونو دادن تا من و چمس رو زنده نگه دارن! هنوز صدای اون تیر ها و داد و جیغ های آدما قبل مردن شون رو یادم نرفته، و نخواهد رفت...
ادامه دارد...
#کمیک#داستان#رمان#سونیک#شدو#ناکلز#تیلز
🔵🌌💙🌌💙🌌💙🌌🔵
(دارک🖤⚫)
رفتم خونه، حالم خیلی بد بود، تکیه دادم به دیوار، دارو هامو خوردم. قرص سردردم تموم شده بود، گوشیم شارژ نداشت، زدمش به شارژ، سرم داشت تیر میکشید، مثل همیشه دور خونه راه رفتم، به قول داداشی لورس:(باز داری زمینو متر میکنی؟) کاش میشد لورس رو بگردونم به این دنیا! اون و زنش(دِیس) قدرت هاشونو دادن تا من و چمس رو زنده نگه دارن! هنوز صدای اون تیر ها و داد و جیغ های آدما قبل مردن شون رو یادم نرفته، و نخواهد رفت...
ادامه دارد...
#کمیک#داستان#رمان#سونیک#شدو#ناکلز#تیلز
۲.۰k
۱۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.