سناریو
#سناریو
وقتی با دوستت دعوات شده و همش گریه میکنی
.
.
کیم نامجون:(برات کتاب مورد علاقتو میخونه و تورو میبره به کافه و تا نصف شب کلی میخندونتت و باهم خوش میگذرونین) بیب بنظرم اون دوست خوبی برات نبود، ارزش اینو نداره که بخاطرش مروارید های قشنگتو حروم کنی:)
.
.
کیم سوکجین:(بغلت میکنه و سرتو میزاره رو شونش) هی لیتل گرل انقد به اون چشمای قشنگت سخت نگیر، اصن چطوره بریم باهم غذای مورد علاقتو درست کنیم ها؟ :) زودباش لیدی، اونو فراموشش کن من قول میدم همیشه کنارت بمونم ،باشه؟ :)
.
.
مین یونگی:(سرتو میزاره رو پاهاش) قشنگم خودتو تخلیه کن، ولی یادت باشه من تا همیشه پیشت میمونم، حتی اگه همه ی ادما بر علیهت شدن:)
.
.
جانگ هوسوک:یاااا امیدم تو برای یه ادم بی ارزش داری گریه میکنی؟ اون زنیکه واقعا چیزی نیست که بخوای چشماتو خراب کنی:) اصن میخوای بریم شهربازی؟ قول میدم برات بستنی بگیرما:)
.
.
پارک جیمین:یااا چطور جرعت کردن تورو اذیت کنن؟ بیبی موچی بیا فراموششون کنیم. اصن ازین به بعد خودم میشم بست فرندت.حالا نظرت چیه بریم دریا؟ :)
.
.
کیم تهیونگ:خب خب ظاهرا باید برم به اون مثلا دوستت یه درس درست و حسابی بدم که دیگه به فسقلیه من کاری نداشته باشه...
ا.ت:هییی من فسقلی نیستمممم.
تهیونگ:خب خب اصن شما بیگ گرلی:) حالا بیا فراموشش کنیم بیگ گرل من...
.
.
جئون جونگکوک:(کنارت میشینه سرتو میزاره رو شونش) بیب اگه بخاطر اون دوستت داری گریه میکنی باید بگم که... دیگه فکر میکنم داره برات گل میخره که بیاد عذر خواهیت:)
(ینی جونگکوک قصه مون دوست ا.ت خانومو چیکارش کرده؟ :)
.
.
وقتی با دوستت دعوات شده و همش گریه میکنی
.
.
کیم نامجون:(برات کتاب مورد علاقتو میخونه و تورو میبره به کافه و تا نصف شب کلی میخندونتت و باهم خوش میگذرونین) بیب بنظرم اون دوست خوبی برات نبود، ارزش اینو نداره که بخاطرش مروارید های قشنگتو حروم کنی:)
.
.
کیم سوکجین:(بغلت میکنه و سرتو میزاره رو شونش) هی لیتل گرل انقد به اون چشمای قشنگت سخت نگیر، اصن چطوره بریم باهم غذای مورد علاقتو درست کنیم ها؟ :) زودباش لیدی، اونو فراموشش کن من قول میدم همیشه کنارت بمونم ،باشه؟ :)
.
.
مین یونگی:(سرتو میزاره رو پاهاش) قشنگم خودتو تخلیه کن، ولی یادت باشه من تا همیشه پیشت میمونم، حتی اگه همه ی ادما بر علیهت شدن:)
.
.
جانگ هوسوک:یاااا امیدم تو برای یه ادم بی ارزش داری گریه میکنی؟ اون زنیکه واقعا چیزی نیست که بخوای چشماتو خراب کنی:) اصن میخوای بریم شهربازی؟ قول میدم برات بستنی بگیرما:)
.
.
پارک جیمین:یااا چطور جرعت کردن تورو اذیت کنن؟ بیبی موچی بیا فراموششون کنیم. اصن ازین به بعد خودم میشم بست فرندت.حالا نظرت چیه بریم دریا؟ :)
.
.
کیم تهیونگ:خب خب ظاهرا باید برم به اون مثلا دوستت یه درس درست و حسابی بدم که دیگه به فسقلیه من کاری نداشته باشه...
ا.ت:هییی من فسقلی نیستمممم.
تهیونگ:خب خب اصن شما بیگ گرلی:) حالا بیا فراموشش کنیم بیگ گرل من...
.
.
جئون جونگکوک:(کنارت میشینه سرتو میزاره رو شونش) بیب اگه بخاطر اون دوستت داری گریه میکنی باید بگم که... دیگه فکر میکنم داره برات گل میخره که بیاد عذر خواهیت:)
(ینی جونگکوک قصه مون دوست ا.ت خانومو چیکارش کرده؟ :)
.
.
۱۰.۶k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.