شب یلدا...۲
لبخند کـه می زني
توی دلم انگار اناری ترک بر میدارد
با نگاه تو
ناتمام می مانند تمام شعرهاي دنیا
می دانی!
همه ی این قصهها
از شهرزاد چشمهاي تو شروع شد
و الا عاشقها
عقلشان بـه این چیزها قد نمیدهد
حالا دیگر
تقصیر یلدای مو هاي توست
اگر این شبها خوابشان نمیبرد
آخر بهار را
بـه زمستان گره زدهاي
راستی
یک امشب پشت پنجره بایست
بگذار حواس فردا پرت بشود
شاید بـه اندازه یک دقیقه
بیشتر خواب ببینمات
توی دلم انگار اناری ترک بر میدارد
با نگاه تو
ناتمام می مانند تمام شعرهاي دنیا
می دانی!
همه ی این قصهها
از شهرزاد چشمهاي تو شروع شد
و الا عاشقها
عقلشان بـه این چیزها قد نمیدهد
حالا دیگر
تقصیر یلدای مو هاي توست
اگر این شبها خوابشان نمیبرد
آخر بهار را
بـه زمستان گره زدهاي
راستی
یک امشب پشت پنجره بایست
بگذار حواس فردا پرت بشود
شاید بـه اندازه یک دقیقه
بیشتر خواب ببینمات
۱.۲k
۲۱ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.