عضو هشتم بی تی اس فصل ۲ پارت ۱۰
سوک هیون ویو
رفتم و نقشه هایی که بچها کشیدن و نگاه کردم ، هرکدوم یه نقصی داشت ، یه قهوه واسه خودم درست کردن و نشستم پشت میز
( ۳ :۲۷)
سوک هیون : و بعدشم از در پشتی فرار میکنیم ، همینه (خمیازه) برم بخوابم
(فردا)
بایول ویو
هیچ راه فراری از این خراب شده نیست ، تاحالا ۲ بار گیر افتادم و الان دوباره بستنم به صندلی ، عوضیا ، حتی بچهام نیومدن
.....:صبح بخیر
بایول:زهر مار ، بازم کن
......: قبوله ولی قبلش یچیزی بهم بدی
بایول: چی؟
........:فلشی که همه اسنادت توشه
بایول : آهه شت ، قبوله بگیر👍
........:گفتم فلشو بده (داد) میدونم همیشه باخودت حمل میکنیش
بایول: دادم دیه 👍بیه
..........:باشه ، پس بزور ازت میگیرمش
بایول:هرکار میخوای بکن (نیشخند) اگه من توخونه باشم ، چرا فلش باید پیشم باشه؟ حتما تو خونمه ، که اونجام پر ادمه پس عمرا بتونی گیر بیاریش موش کثیف
.......:ولی....اینکه وسایل مهمو با خودت حمل کنی یکی از قوانینه (متعجب)
بایول: بعضی وقتا ......زیر پا گزاشتن قوانین بهتر از انجام دادنشونه😏
.......:عوضی
بایول: منم یا تو (داد) (اوه اوه ، بایول جان منتظر بودی؟) تو که منو دزدی که چی بشه؟ فلشم و بگیری؟ چقد تو خنگی ، اعضای گروه من دارن میان تا نجاتم ولی تو چی؟ ها؟ همه اعضای گروهت مردن ، بازنده بی کَس
......: چی داری واسه خودت بلغور میکنی؟ یکی نیست بیاد بگه اعضای گروه ملکه مافیا تا الان هیچ غلطی نتونستن بکنن ، فلشو میدی یا میمیری
سوک هیون ویو
بچها رو هماهنگ کردم
سوک هیون : خوب پس نقشه چیه؟
یونگ جه :من مثل نگهبانا لباس میپوشم و میرم اونجا
یونگ سو: منم همینطور ، بعدش قفله درو باز کنم و میرم پیش یونگ جه
میونگ:من پشت در نگهبانی میدم تا کسی نیاد
یون سوک : منم در بیرونی رو نگهبانی میدم
سوک هیون : من و داسام هم.....
داسام :بایولو از اتاق درمیاریم
سوک هیون: و بعدش از پشتی فرار میکنیم ، همه امادن
همه:اماده ایم
سوک هیون :یادتون باشه ، هیچکس رهبر نیست ، باشه داسام؟
داسام : باشه😒
سوک هیون: برین اسلحه هاتونو بردارین و لباساتونو بپوشین ، فقط سریع
(اره دیگه ، خلاصه که اماده شدن و رفتن) (اینم بگم شاید بگید از کجا میدونن بایول کجاست ؟ همون شبی که بایول دزدیدن ، دوقولو ها رفتن دنبال ماشین تا ببینن اون جایی که بایول دزدیدن کجاست)
سوک هیون : یونگ جه ، یونگ سو ، حرکت
یونگ جه و یونگ سو: دریافت شد (دارن تو بیسیم میحرفن)
یونگ جه : ما تو موقعیتم
سوک هیون : میونگ ، حرکت
میونگ ، من تو موقعیت
سوک هیون : یون سوک ، حرکت
یون سوک : من تو موقعیتم
سوک هیون : داسام ، اماده ای؟
داسام : اوهوم ، بریم
سوک هیون : بریم
یونگ جه : نمیتونین وارد شین
سوک هیون : اینم جزوی از نقشس (تو ذهنش) ببخشید یونگ جه (با ته تفنگ زد تو سرش ولی اروم زد) رفیتیم تو
بایول : سوک هیون !
رفتم و نقشه هایی که بچها کشیدن و نگاه کردم ، هرکدوم یه نقصی داشت ، یه قهوه واسه خودم درست کردن و نشستم پشت میز
( ۳ :۲۷)
سوک هیون : و بعدشم از در پشتی فرار میکنیم ، همینه (خمیازه) برم بخوابم
(فردا)
بایول ویو
هیچ راه فراری از این خراب شده نیست ، تاحالا ۲ بار گیر افتادم و الان دوباره بستنم به صندلی ، عوضیا ، حتی بچهام نیومدن
.....:صبح بخیر
بایول:زهر مار ، بازم کن
......: قبوله ولی قبلش یچیزی بهم بدی
بایول: چی؟
........:فلشی که همه اسنادت توشه
بایول : آهه شت ، قبوله بگیر👍
........:گفتم فلشو بده (داد) میدونم همیشه باخودت حمل میکنیش
بایول: دادم دیه 👍بیه
..........:باشه ، پس بزور ازت میگیرمش
بایول:هرکار میخوای بکن (نیشخند) اگه من توخونه باشم ، چرا فلش باید پیشم باشه؟ حتما تو خونمه ، که اونجام پر ادمه پس عمرا بتونی گیر بیاریش موش کثیف
.......:ولی....اینکه وسایل مهمو با خودت حمل کنی یکی از قوانینه (متعجب)
بایول: بعضی وقتا ......زیر پا گزاشتن قوانین بهتر از انجام دادنشونه😏
.......:عوضی
بایول: منم یا تو (داد) (اوه اوه ، بایول جان منتظر بودی؟) تو که منو دزدی که چی بشه؟ فلشم و بگیری؟ چقد تو خنگی ، اعضای گروه من دارن میان تا نجاتم ولی تو چی؟ ها؟ همه اعضای گروهت مردن ، بازنده بی کَس
......: چی داری واسه خودت بلغور میکنی؟ یکی نیست بیاد بگه اعضای گروه ملکه مافیا تا الان هیچ غلطی نتونستن بکنن ، فلشو میدی یا میمیری
سوک هیون ویو
بچها رو هماهنگ کردم
سوک هیون : خوب پس نقشه چیه؟
یونگ جه :من مثل نگهبانا لباس میپوشم و میرم اونجا
یونگ سو: منم همینطور ، بعدش قفله درو باز کنم و میرم پیش یونگ جه
میونگ:من پشت در نگهبانی میدم تا کسی نیاد
یون سوک : منم در بیرونی رو نگهبانی میدم
سوک هیون : من و داسام هم.....
داسام :بایولو از اتاق درمیاریم
سوک هیون: و بعدش از پشتی فرار میکنیم ، همه امادن
همه:اماده ایم
سوک هیون :یادتون باشه ، هیچکس رهبر نیست ، باشه داسام؟
داسام : باشه😒
سوک هیون: برین اسلحه هاتونو بردارین و لباساتونو بپوشین ، فقط سریع
(اره دیگه ، خلاصه که اماده شدن و رفتن) (اینم بگم شاید بگید از کجا میدونن بایول کجاست ؟ همون شبی که بایول دزدیدن ، دوقولو ها رفتن دنبال ماشین تا ببینن اون جایی که بایول دزدیدن کجاست)
سوک هیون : یونگ جه ، یونگ سو ، حرکت
یونگ جه و یونگ سو: دریافت شد (دارن تو بیسیم میحرفن)
یونگ جه : ما تو موقعیتم
سوک هیون : میونگ ، حرکت
میونگ ، من تو موقعیت
سوک هیون : یون سوک ، حرکت
یون سوک : من تو موقعیتم
سوک هیون : داسام ، اماده ای؟
داسام : اوهوم ، بریم
سوک هیون : بریم
یونگ جه : نمیتونین وارد شین
سوک هیون : اینم جزوی از نقشس (تو ذهنش) ببخشید یونگ جه (با ته تفنگ زد تو سرش ولی اروم زد) رفیتیم تو
بایول : سوک هیون !
۲.۰k
۰۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.