𝚙𝚊𝚒𝚗𝚏𝚞𝚕 𝚕𝚘𝚟𝚎 𝚙𝚊𝚛𝚝 6
+عالیه ولی چه رنگی
جسی:بیا بریم ببین
#سوجین
دستمو کشید و برد تو اتاقش نشوندم رو صندلی روی شونم مشما گذاشت و مواد مورد نیازشو درآورد و باهم مخلوط کرد رو موهام منم فقط بهش نگاه میکردم که صدای در اومد
جسی:کیه
مینهو:میتونم بیام
جسی:بیا
اومد داخل رو زمین نشست و به دیوار تکیه داد و دستشو زیر چون گذاشت با لبخند بهمنگاه میکرد منم از آینه خودمو نگاه میکرد بعضی وقتا چشام خود به خود بهش نگاه میکردم
جسی:خوب چند دیقه منتظر بمون صدات میکنم...میرم پایین
خواستم بگم نره ولی دیگ رفت اوففف معذب که من اینجا واییی
مینهو:اهم اهم
خودمو باد میزدم
+چیزی شده؟
مینهو:به نظرت چه شکلی میشی با موهای قرمز
+چییی
مینهو:یعنی نمیدونستی موهات قرمزه
+وای
میخواستم برم پیش جسی ولی مچ دستمو گرفت
مینهو:شاید خوشگل شدی زود قضاوت نکن
+به نظرت زود پسر خاله نشدی؟
مینهو:یه ذره خواستم خودمونی صحبت کنم چرا اینطوری میکنی
+آهاااا پس یعنی میخوای خودمونی بشیم
مینهو:اوهوم....حتی شده اسمتم صدا بزنم خواهش
+آه خیله خوب
سوهو:خاله...عمو
هول هولکی برگشتیم طرف سوهو که پست در بود
مینهو:چند بار گفتم قایمکی پشت در فالگوش واینستا
سوهو:چرا زود قضاوت میکنی اومدم بگم مامانم میگه خاله موهاشو بشوره
+مرسی خبرم کردی
سوهو چشمک زد و رفت
+خوب منم میرم اتاقم توهم برو
از اتاق جسی اومدم بیرون در اتاقو باز کردم خواستم ببندم ولی
+مینهو نمیخوای بری
مینهو:عا معذرت میخوام...پس...من...برم..کمک خواستی بگو....یعنی...کمک خواستی...به...جسی...یا لیزا...بگو...من.برم زود مثل جت رفت اتاقش که روبروم بود ولی صوتی باحالی داده بود...هی سوجین خفشو اوففف رفتم حموم بعد از نیم ساعت اومدم بیرون موهام شرابی رنگ بود ولی خوب شده بودم تاحالا موهامو رنگ نکرده بودم اگه هم میکردم اسپری رنگ مو
بلوز صورتی و شلوار سفیدمو برداشتم پوشیدم و ایندفعه موهامو با سشوار خشک کردم کروم ضد آفتاب زدم و برق لبمو زدم از اتاق اومدم بیرون رفتیم پایین مینهو و سوهو داشتن تلویزیون میدین و حسی هم کتاب دستش بود
+من اومدم
سه تاشون برگشتن سمتم
جسی:واو عالی شدی نگفتم بهش میاد مینهو...مینهو
سوهو:عمو
مینهو:هوم...ارع.خیلی قشنگ شدی
سوهو دم گوشی مینهو
سوهو:نگفتم دوسش دالی
مینهو:ساکت میشی یا به زور ساکتت کنم
سوهو:🤐
+مین سو کجاست امردز انگار ناپدید شده
جسی:فعلا که کاراش خیلی زیاد شده
لیزا که از پله ها پایین میومد
لیزا:خانم سوجین داشتم از طرف اتاقتون رد میشدم گوشیتون زنگ خورد
با کنجکاوی رفتم سمت گوشیم
+ممنون
جسی:بیا بریم ببین
#سوجین
دستمو کشید و برد تو اتاقش نشوندم رو صندلی روی شونم مشما گذاشت و مواد مورد نیازشو درآورد و باهم مخلوط کرد رو موهام منم فقط بهش نگاه میکردم که صدای در اومد
جسی:کیه
مینهو:میتونم بیام
جسی:بیا
اومد داخل رو زمین نشست و به دیوار تکیه داد و دستشو زیر چون گذاشت با لبخند بهمنگاه میکرد منم از آینه خودمو نگاه میکرد بعضی وقتا چشام خود به خود بهش نگاه میکردم
جسی:خوب چند دیقه منتظر بمون صدات میکنم...میرم پایین
خواستم بگم نره ولی دیگ رفت اوففف معذب که من اینجا واییی
مینهو:اهم اهم
خودمو باد میزدم
+چیزی شده؟
مینهو:به نظرت چه شکلی میشی با موهای قرمز
+چییی
مینهو:یعنی نمیدونستی موهات قرمزه
+وای
میخواستم برم پیش جسی ولی مچ دستمو گرفت
مینهو:شاید خوشگل شدی زود قضاوت نکن
+به نظرت زود پسر خاله نشدی؟
مینهو:یه ذره خواستم خودمونی صحبت کنم چرا اینطوری میکنی
+آهاااا پس یعنی میخوای خودمونی بشیم
مینهو:اوهوم....حتی شده اسمتم صدا بزنم خواهش
+آه خیله خوب
سوهو:خاله...عمو
هول هولکی برگشتیم طرف سوهو که پست در بود
مینهو:چند بار گفتم قایمکی پشت در فالگوش واینستا
سوهو:چرا زود قضاوت میکنی اومدم بگم مامانم میگه خاله موهاشو بشوره
+مرسی خبرم کردی
سوهو چشمک زد و رفت
+خوب منم میرم اتاقم توهم برو
از اتاق جسی اومدم بیرون در اتاقو باز کردم خواستم ببندم ولی
+مینهو نمیخوای بری
مینهو:عا معذرت میخوام...پس...من...برم..کمک خواستی بگو....یعنی...کمک خواستی...به...جسی...یا لیزا...بگو...من.برم زود مثل جت رفت اتاقش که روبروم بود ولی صوتی باحالی داده بود...هی سوجین خفشو اوففف رفتم حموم بعد از نیم ساعت اومدم بیرون موهام شرابی رنگ بود ولی خوب شده بودم تاحالا موهامو رنگ نکرده بودم اگه هم میکردم اسپری رنگ مو
بلوز صورتی و شلوار سفیدمو برداشتم پوشیدم و ایندفعه موهامو با سشوار خشک کردم کروم ضد آفتاب زدم و برق لبمو زدم از اتاق اومدم بیرون رفتیم پایین مینهو و سوهو داشتن تلویزیون میدین و حسی هم کتاب دستش بود
+من اومدم
سه تاشون برگشتن سمتم
جسی:واو عالی شدی نگفتم بهش میاد مینهو...مینهو
سوهو:عمو
مینهو:هوم...ارع.خیلی قشنگ شدی
سوهو دم گوشی مینهو
سوهو:نگفتم دوسش دالی
مینهو:ساکت میشی یا به زور ساکتت کنم
سوهو:🤐
+مین سو کجاست امردز انگار ناپدید شده
جسی:فعلا که کاراش خیلی زیاد شده
لیزا که از پله ها پایین میومد
لیزا:خانم سوجین داشتم از طرف اتاقتون رد میشدم گوشیتون زنگ خورد
با کنجکاوی رفتم سمت گوشیم
+ممنون
۵.۰k
۱۱ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.