p50
تهیونگ سریع برگشت و با بدن غرق خون پسرش و ماشینی که با سرعت حرکت میکرد رو به رو شد، از توی آینه ی ماشین صورت پدر جونگکوک رو دید و بلند داد زد:
_لعنت بهت عوضی!
و به سرعت به سمت جونگکوکیش دوید...سر پسرش و توی دستاش گرفت و اون رو توی بغلش کشید و با گریه، رو به افرادی که دورشون جمع شده بودن داد زد:
_به اورژانس زنگ بزنین!
همونجوری که اشکاش پشت سر هم روی گونه هاش میچکید صورتش رو نزدیک گوش پسرش کرد و گفت:
_جونگکوکی تحمل کن...تحمل کن کوک کوچولوی من...تحمل کن شازده کوچولوی من...هیونگ اینجاس پسرم هیچی نیست هیچی نشده یکم دیگه خوب میشی...
تهیونگ میدونست وضعیت جونگکوک خیلی وخیم و حاده...ولی انگار داشت به خودش دلداری میداد...اون نباید میزاشت پسر قشنگش چیزیش بشه...
وقتی آمبولانس رسید، جونگکوک رو روی برانکارد گذاشتن و اون رو داخل ماشین بردن و تهیونگ هم پشت سرش راه افتاد.
وقتی به بیمارستان رسیدن سریع جونگکوک رو به اتاق عمل بردن...تهیونگ که پشت در اتاق عمل وایساده بود و هی راه میرفت ناگهان با چهره ی پدر جونگکوک رو به رو شد که به سمتش میومد.
کنترل خودش رو از دست داد و به سمت پدر جونگکوک هجوم برد و اون رو به دیوار کوبید و داد زد:
_حرومزاده ی اشغال این چه کاریه که با پسر خودت میکنی؟ روانی چرا همچین غلطی کردی؟؟؟؟
پدر جونگکوک که حالا از کارش انگار رضایت بیشتری داشت با لحن آروم و ملایمی جواب داد:
_من رو بزار پایین چون جون اون پسری که توی اتاق عمله الان توی دستای منه مرد جوان!
#BTS#ARMY#Namjoon#Jin#Suga#Jimin#Taehyung#Jungkook#Jhope#Army_forever#BTS_forever#Love_yourself#There_is_no_next_person##I_purple_you#Purple_ocean#The_biggest_boy_band_in_the_world#mood#love#fake#butter#INTJ#INFP#INFJ#ISTP#ISFP#ENFP#ENFJ#ENTJ#ESTJ#ENTP#INTP#KIM#JEON#RM#HOSEOK#K_POP#Tipe#mbti#hot#text#biyfriend#girlfriend#fake_love#fake#taekook
#بیتیاس#کیمتهیونگ#جئونجونگکوک#کیمنامجون#کیمسوکجین#مینیونگی#جانگهوسوک#پارکجیمین#بانی#جیهوپ#ارام#شوگا#جین#ورلدوایدهندسام#کیپاپ#کره#کرهجنوبی#امبیتیای#ارمی#باتر#داینامایت#موسیقی#پاپ#رپ#اپرا#ساکسیفون#فیک#تهکوک#کوکوی#یونمین#نامجین
_لعنت بهت عوضی!
و به سرعت به سمت جونگکوکیش دوید...سر پسرش و توی دستاش گرفت و اون رو توی بغلش کشید و با گریه، رو به افرادی که دورشون جمع شده بودن داد زد:
_به اورژانس زنگ بزنین!
همونجوری که اشکاش پشت سر هم روی گونه هاش میچکید صورتش رو نزدیک گوش پسرش کرد و گفت:
_جونگکوکی تحمل کن...تحمل کن کوک کوچولوی من...تحمل کن شازده کوچولوی من...هیونگ اینجاس پسرم هیچی نیست هیچی نشده یکم دیگه خوب میشی...
تهیونگ میدونست وضعیت جونگکوک خیلی وخیم و حاده...ولی انگار داشت به خودش دلداری میداد...اون نباید میزاشت پسر قشنگش چیزیش بشه...
وقتی آمبولانس رسید، جونگکوک رو روی برانکارد گذاشتن و اون رو داخل ماشین بردن و تهیونگ هم پشت سرش راه افتاد.
وقتی به بیمارستان رسیدن سریع جونگکوک رو به اتاق عمل بردن...تهیونگ که پشت در اتاق عمل وایساده بود و هی راه میرفت ناگهان با چهره ی پدر جونگکوک رو به رو شد که به سمتش میومد.
کنترل خودش رو از دست داد و به سمت پدر جونگکوک هجوم برد و اون رو به دیوار کوبید و داد زد:
_حرومزاده ی اشغال این چه کاریه که با پسر خودت میکنی؟ روانی چرا همچین غلطی کردی؟؟؟؟
پدر جونگکوک که حالا از کارش انگار رضایت بیشتری داشت با لحن آروم و ملایمی جواب داد:
_من رو بزار پایین چون جون اون پسری که توی اتاق عمله الان توی دستای منه مرد جوان!
#BTS#ARMY#Namjoon#Jin#Suga#Jimin#Taehyung#Jungkook#Jhope#Army_forever#BTS_forever#Love_yourself#There_is_no_next_person##I_purple_you#Purple_ocean#The_biggest_boy_band_in_the_world#mood#love#fake#butter#INTJ#INFP#INFJ#ISTP#ISFP#ENFP#ENFJ#ENTJ#ESTJ#ENTP#INTP#KIM#JEON#RM#HOSEOK#K_POP#Tipe#mbti#hot#text#biyfriend#girlfriend#fake_love#fake#taekook
#بیتیاس#کیمتهیونگ#جئونجونگکوک#کیمنامجون#کیمسوکجین#مینیونگی#جانگهوسوک#پارکجیمین#بانی#جیهوپ#ارام#شوگا#جین#ورلدوایدهندسام#کیپاپ#کره#کرهجنوبی#امبیتیای#ارمی#باتر#داینامایت#موسیقی#پاپ#رپ#اپرا#ساکسیفون#فیک#تهکوک#کوکوی#یونمین#نامجین
۱.۱k
۰۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.