عشق عجیب من
عشق عجیب من
𝚙𝚊𝚛𝚝𝟽
ویو ایزد تعالی(🤣)
(صبح شب زیبایمان)
ا. ت با دلدرد بیدار شد و خودشو تو بغل کوک دید اروم از بغل کوک بیرون اومد و رفت صورتشو شست و رفت دسشویی
بعد برای خودشو کوک صبونه درست کرد و روی میز چید
ویو ا. ت
صبحونه رو که درست کردم رفتم سمت اتاق کوک
ازش خیلی خجالت میکشیدم.. ما خواهر برادر بودیم ولی اون... ایش ولش کن
رفتم تو و کوکو بیدار کردم
ا. ت: پاشو پدصگ لنگ ظهره
کوک جشماشو کمی باز میکنه و نگاهی به ساعتش میندازه
کوک: دیوانه هنوز ساعت هشت نشدههه
ا. ت: خب من ایرانیم
کوک: چه ربطی داشت؟
ا. ت: باید ایرانی باشی تا بفهمی... حالا گمشو بیا پایین صبونه بخور بعدم گمشو سرکارت
کوک: یااا ما دیگه خواهر برادر نیستیم که باهام مثل داداشت رفتار میکنی
ا. ت(به فارسی میگه): ریدم پس کلت
کوک: چی؟
ا. ت: گفتم دوست دارم
کوک: مشخصه...
ا. ت یه لگد به کوک میزنه
ا. ت: پاشو دیگه پدصگ شاشو (ردیف قافیت مارو کشته)
کوک بعد فوش خوردن از ا. ت پا میشه و میره دسشویی کاراشو میکنه و میاد سر میز
کوک: اوووو چه کردی ا. ت خانوم
ا. ت: خفه میشی یا خفت کنم؟(دمپایی به دست)
کوک: نمیدونم چرا ولی... گوه خوردم
ا. ت: گوه نخور غذاتو بخور
کوک: چشمممم
ویو کوک
ا.ت سگ شده بود... قشنگ مشخصه ناراحته... البته حقم داره خب تو روز تولد کدوم خری خواهرشو میک... یااا جئون جونگ کوک میدونم اینا واقعیته ولی نباید بهشون فکر کنی... همش تقصیر جیمین هیونگه
صبحونمون رو خوردیم
ا. ت: گمشو برو سرکارت
کوک: نمیرم
ا. ت: امروز باید موزیک ویدیوی جدیدتو ضبط کنی و لایو بزاری
کوک: و تو اینارو از کجا میدونی؟
ا. ت فهمید که ریده چون اگه یکی ارمی نباشه اصا نمیتونه اینارو حفظ کنه
ا. ت: اممم خب من نباید برنامه داداشمو بدونم؟
کوک: داداش؟!(خب من چیکار کنم ا. ت دوس داره به فا*ک بره)
ا. ت: اره خب داداش
کوک ا. تو بغل کرد و بردش اتاق و شروع کرد مکیدن لباش
کوک: جئون ا. ت من باهات شوخی ندارم... من از الان دوس پسرتم فهمیدی؟
ا. ت: مگه زوره؟
کوک: دقیقا
دو تا لجباز افتاده بودن به جون هم... ولی اخر ا. ت کوتاه اومد چون از حق نگذریم بدشم نمیومد
ا. ت: خ.. خب باشه...
کوک پوزخندی زد
کوک: افرین حالا ادم شدی
ا. ت: یااا اصا قهرمممم ینی چی مگه من ادم نبودمممم
کوک: ادم نبودی و نیستی... تو فرشته ای
ا. ت: ععع... گوز(خودتون پارت خواستین منم اعصاب ندارم پس تحمل کنین)
کوک پوکر ا. ت رو نگاه کرد: دیوانه
ا. ت: ممنون... اصا من مامانمو میخواممممم
کوک: از تو کونم پیداشون کنممم؟
ا. ت: اره
کوک: خیلی ممنونم ازت😐خب گمشو ایران پیداشون کننن
ا. ت: ملت دوس پسر دارن منم دوس پسر دارم
کوک:....
حمایت؟؟
𝚙𝚊𝚛𝚝𝟽
ویو ایزد تعالی(🤣)
(صبح شب زیبایمان)
ا. ت با دلدرد بیدار شد و خودشو تو بغل کوک دید اروم از بغل کوک بیرون اومد و رفت صورتشو شست و رفت دسشویی
بعد برای خودشو کوک صبونه درست کرد و روی میز چید
ویو ا. ت
صبحونه رو که درست کردم رفتم سمت اتاق کوک
ازش خیلی خجالت میکشیدم.. ما خواهر برادر بودیم ولی اون... ایش ولش کن
رفتم تو و کوکو بیدار کردم
ا. ت: پاشو پدصگ لنگ ظهره
کوک جشماشو کمی باز میکنه و نگاهی به ساعتش میندازه
کوک: دیوانه هنوز ساعت هشت نشدههه
ا. ت: خب من ایرانیم
کوک: چه ربطی داشت؟
ا. ت: باید ایرانی باشی تا بفهمی... حالا گمشو بیا پایین صبونه بخور بعدم گمشو سرکارت
کوک: یااا ما دیگه خواهر برادر نیستیم که باهام مثل داداشت رفتار میکنی
ا. ت(به فارسی میگه): ریدم پس کلت
کوک: چی؟
ا. ت: گفتم دوست دارم
کوک: مشخصه...
ا. ت یه لگد به کوک میزنه
ا. ت: پاشو دیگه پدصگ شاشو (ردیف قافیت مارو کشته)
کوک بعد فوش خوردن از ا. ت پا میشه و میره دسشویی کاراشو میکنه و میاد سر میز
کوک: اوووو چه کردی ا. ت خانوم
ا. ت: خفه میشی یا خفت کنم؟(دمپایی به دست)
کوک: نمیدونم چرا ولی... گوه خوردم
ا. ت: گوه نخور غذاتو بخور
کوک: چشمممم
ویو کوک
ا.ت سگ شده بود... قشنگ مشخصه ناراحته... البته حقم داره خب تو روز تولد کدوم خری خواهرشو میک... یااا جئون جونگ کوک میدونم اینا واقعیته ولی نباید بهشون فکر کنی... همش تقصیر جیمین هیونگه
صبحونمون رو خوردیم
ا. ت: گمشو برو سرکارت
کوک: نمیرم
ا. ت: امروز باید موزیک ویدیوی جدیدتو ضبط کنی و لایو بزاری
کوک: و تو اینارو از کجا میدونی؟
ا. ت فهمید که ریده چون اگه یکی ارمی نباشه اصا نمیتونه اینارو حفظ کنه
ا. ت: اممم خب من نباید برنامه داداشمو بدونم؟
کوک: داداش؟!(خب من چیکار کنم ا. ت دوس داره به فا*ک بره)
ا. ت: اره خب داداش
کوک ا. تو بغل کرد و بردش اتاق و شروع کرد مکیدن لباش
کوک: جئون ا. ت من باهات شوخی ندارم... من از الان دوس پسرتم فهمیدی؟
ا. ت: مگه زوره؟
کوک: دقیقا
دو تا لجباز افتاده بودن به جون هم... ولی اخر ا. ت کوتاه اومد چون از حق نگذریم بدشم نمیومد
ا. ت: خ.. خب باشه...
کوک پوزخندی زد
کوک: افرین حالا ادم شدی
ا. ت: یااا اصا قهرمممم ینی چی مگه من ادم نبودمممم
کوک: ادم نبودی و نیستی... تو فرشته ای
ا. ت: ععع... گوز(خودتون پارت خواستین منم اعصاب ندارم پس تحمل کنین)
کوک پوکر ا. ت رو نگاه کرد: دیوانه
ا. ت: ممنون... اصا من مامانمو میخواممممم
کوک: از تو کونم پیداشون کنممم؟
ا. ت: اره
کوک: خیلی ممنونم ازت😐خب گمشو ایران پیداشون کننن
ا. ت: ملت دوس پسر دارن منم دوس پسر دارم
کوک:....
حمایت؟؟
۲۸.۷k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.