♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲ ★
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲ ★
Dᴏɴ·ᴛ ғᴏʀɢᴇᴛ ᴛᴏ sᴍɪʟᴇ..﹗
فراموش نڪن ڪه لبخند بزنی..!
𝙤𝙣𝙚 𝙥𝙖𝙧𝙩𝙮🎟✨️
˓ ִֶָ ࣪وقتی میخواست بره سرکار ولی... 🤍
˓ ˖ ָ࣪➹ ִֶָ ࣪𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 𓆛𓆝𓆝 𓆟 𓆞 𓆝𓆛𓆝𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 𓆛𓆝
parts:2
ویو جی وونگ
خدافظی ازش کردم کنترول رو گرفتم و تلوزیون روشن کردم و ی فیلم دیدم که دیدم جیهوپ زنگ میزنه گوشیو برداشتم و جواب دادم
جی وونگ:بله؟
جیهوپ:میخواستم ببینم کیوت من خوبه یا نه؟ *خنده*
جی وونگ*خنده* خوبم خوبم
جیهوپ:خداروشکر اوکیه پس من برم چاگیا
جی وونگ:باش خدافظ
خدافظی کرد و قطعش کرد.. دیدم ساعت 6 شده که باید هیوانا بیاد الان پس رفتم خودمو مرتب کردم لباس خونگی پوشیدم و زنگ درو زد.. باز کردم و بهش سلام کردم که بریم بشینیم بعد ی کیسه دستش بود نمیدونم برای چی بود
جی وونگ:میگم اون کیسه چیه؟
هیوانا:اهان اون شرابه
هیوانا از کیسه در اورد و من زیاد شراب خور نیستم ولی خب دیگه بخاطرش میخورم
دوتا لیوان اومدم و نشستیم روی صندلی و خوردیم
جی وونگ:بسلامتی
هیوانا:بسلامتییییی
هر دوتامون خوردیم که جوگیر شدم 4 تا لیوان خوردم که هیوانا هم 4 تا خورد:/
هیوانا:خیلی حال داددد*حالت مستی*
جی وونگ:اره اره.. *حالت مستی*
نمیدونم.. حالم ی طوری بود واقعا.. خیلی دلم درد میکرد بشدت نمیدونستم باید چیکار کنم..
هیوانا:خوبی؟
جی وونگ:نههه
حالم بد بود ی طوری بود.. انگار میخواستم بیارم بالا*فیلم هندی شد حاجی*
رفتم تو دستشویی مثله چی بالا اوردم و هیوانا بالا سرم بود
هیوانا:خوبی؟ *نگرانی*
وقتی داشتم بالا میوردم همون جا چشمام سیاهی رف و..
ویو هیوانا
اصلا نمیدونستم باید چیکار کنم.. دستام میلرزیدن ی طوری بود. وقتی جی وونگ غش کرده بود میخواستم همون موقع منم غش کنم گرفتمش تو بغلم
هیوانا:جی وونگگگ*داد*
سریع زنگ زدم امبولانس که بیان و همونجا به جیهوپ هم زنگ زدم
هیوانا:الو جیهوپ*گریه*
جیهوپ:چیشده؟؟
هیوانا:جی وونگ.. نفس نمیکشه*گریه*
جیهوپ:چی.. چی؟؟ *داد*
گوشیمو ازم قطع کرد و امبولانس رسید سریع اونو بردیم بیمارستان ماینعه ش کردن و دکتر گف
دکتر:این نیاز به استراحت داره خانوم ولی سریع خوب میشه
هیوانا:ام.. مرسی مرسی
دکتر:باید بزاریمش ی چند روز اینجا بمونه باید استراحت کن
هیوانا:بله
رفتم تو اتاق که دیدم جی وونگ ی ماسک روی صورتش بود و خواب بود.. میخواستم همونجا گریه کنم..
ویو جیهوپ
وقتی هیوانا اینو گف میخواستم خودمو بکشم.. دستام میلرزیدن پاهام همجا سریع رفتم سویچ ماشینو برداشتم و از محل کارم رفتم بیرون..
میدونم چرت شده دوستان
Dᴏɴ·ᴛ ғᴏʀɢᴇᴛ ᴛᴏ sᴍɪʟᴇ..﹗
فراموش نڪن ڪه لبخند بزنی..!
𝙤𝙣𝙚 𝙥𝙖𝙧𝙩𝙮🎟✨️
˓ ִֶָ ࣪وقتی میخواست بره سرکار ولی... 🤍
˓ ˖ ָ࣪➹ ִֶָ ࣪𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 𓆛𓆝𓆝 𓆟 𓆞 𓆝𓆛𓆝𓆝 𓆟 𓆞 𓆝 𓆛𓆝
parts:2
ویو جی وونگ
خدافظی ازش کردم کنترول رو گرفتم و تلوزیون روشن کردم و ی فیلم دیدم که دیدم جیهوپ زنگ میزنه گوشیو برداشتم و جواب دادم
جی وونگ:بله؟
جیهوپ:میخواستم ببینم کیوت من خوبه یا نه؟ *خنده*
جی وونگ*خنده* خوبم خوبم
جیهوپ:خداروشکر اوکیه پس من برم چاگیا
جی وونگ:باش خدافظ
خدافظی کرد و قطعش کرد.. دیدم ساعت 6 شده که باید هیوانا بیاد الان پس رفتم خودمو مرتب کردم لباس خونگی پوشیدم و زنگ درو زد.. باز کردم و بهش سلام کردم که بریم بشینیم بعد ی کیسه دستش بود نمیدونم برای چی بود
جی وونگ:میگم اون کیسه چیه؟
هیوانا:اهان اون شرابه
هیوانا از کیسه در اورد و من زیاد شراب خور نیستم ولی خب دیگه بخاطرش میخورم
دوتا لیوان اومدم و نشستیم روی صندلی و خوردیم
جی وونگ:بسلامتی
هیوانا:بسلامتییییی
هر دوتامون خوردیم که جوگیر شدم 4 تا لیوان خوردم که هیوانا هم 4 تا خورد:/
هیوانا:خیلی حال داددد*حالت مستی*
جی وونگ:اره اره.. *حالت مستی*
نمیدونم.. حالم ی طوری بود واقعا.. خیلی دلم درد میکرد بشدت نمیدونستم باید چیکار کنم..
هیوانا:خوبی؟
جی وونگ:نههه
حالم بد بود ی طوری بود.. انگار میخواستم بیارم بالا*فیلم هندی شد حاجی*
رفتم تو دستشویی مثله چی بالا اوردم و هیوانا بالا سرم بود
هیوانا:خوبی؟ *نگرانی*
وقتی داشتم بالا میوردم همون جا چشمام سیاهی رف و..
ویو هیوانا
اصلا نمیدونستم باید چیکار کنم.. دستام میلرزیدن ی طوری بود. وقتی جی وونگ غش کرده بود میخواستم همون موقع منم غش کنم گرفتمش تو بغلم
هیوانا:جی وونگگگ*داد*
سریع زنگ زدم امبولانس که بیان و همونجا به جیهوپ هم زنگ زدم
هیوانا:الو جیهوپ*گریه*
جیهوپ:چیشده؟؟
هیوانا:جی وونگ.. نفس نمیکشه*گریه*
جیهوپ:چی.. چی؟؟ *داد*
گوشیمو ازم قطع کرد و امبولانس رسید سریع اونو بردیم بیمارستان ماینعه ش کردن و دکتر گف
دکتر:این نیاز به استراحت داره خانوم ولی سریع خوب میشه
هیوانا:ام.. مرسی مرسی
دکتر:باید بزاریمش ی چند روز اینجا بمونه باید استراحت کن
هیوانا:بله
رفتم تو اتاق که دیدم جی وونگ ی ماسک روی صورتش بود و خواب بود.. میخواستم همونجا گریه کنم..
ویو جیهوپ
وقتی هیوانا اینو گف میخواستم خودمو بکشم.. دستام میلرزیدن پاهام همجا سریع رفتم سویچ ماشینو برداشتم و از محل کارم رفتم بیرون..
میدونم چرت شده دوستان
۷.۸k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.