بهتره امشب یه شام رمانتیک براش آماده میکنم تا باهاش آشتی
بهتره امشب یه شام رمانتیک براش آماده میکنم تا باهاش آشتی کنم
رفتم خرید کردم اومدم چندتا از غذا های مورد علاقه بنگ چان درست کردم
رفتم آماده شدم اون لباسی رو پوشیدم که خود چان برام خرید خیلی دوستش داشتو پوشیدم
ساعت حدود ۸ بود بنگ چان الاناست وه پیداش بشه همه چی رو برای آخرین بار چک کردم که زنگ در خورد درو باز کردم قامت چهارشونه چان نمیان شد
+های ددی
_سلام(سرد)
اومد داخل کوتشو گرفتمو آویزون کردم
مستقیم رفت روی کاناپه دراز کشید رفتم کنارش نشستم
+چانی
_سکوت*
+باهام قهری نباش من خیلی متاسفم قول میدم دیگه تکرار نشه(بغض)
چان بلند شد تا دید بغض دارم با دستش صورتمو قاب کرد
_هی هی هی گریه نکن میدونی رو گریه هات حساسم بسه باشه باهات آشتی میکنم
+واقعا(بغض)
_اوهوم ولی باید قول بدی دیگه تکرار نشه
+چشم حالا بلند شو برات شام آماده کردم
_آخ جون باهم دیگه شام خوردین بنگ چان اون گردبندی که میخاست دیروز بهت هدیه بده رو گردنت کرد
شما دوتا هم با خوبی خوشی زندگی کردین الان سینگلتون فقط ادمینه (ای بابا)
امیدوارم خوشتون اومده باشه:]
لایک یادتون نره
رفتم خرید کردم اومدم چندتا از غذا های مورد علاقه بنگ چان درست کردم
رفتم آماده شدم اون لباسی رو پوشیدم که خود چان برام خرید خیلی دوستش داشتو پوشیدم
ساعت حدود ۸ بود بنگ چان الاناست وه پیداش بشه همه چی رو برای آخرین بار چک کردم که زنگ در خورد درو باز کردم قامت چهارشونه چان نمیان شد
+های ددی
_سلام(سرد)
اومد داخل کوتشو گرفتمو آویزون کردم
مستقیم رفت روی کاناپه دراز کشید رفتم کنارش نشستم
+چانی
_سکوت*
+باهام قهری نباش من خیلی متاسفم قول میدم دیگه تکرار نشه(بغض)
چان بلند شد تا دید بغض دارم با دستش صورتمو قاب کرد
_هی هی هی گریه نکن میدونی رو گریه هات حساسم بسه باشه باهات آشتی میکنم
+واقعا(بغض)
_اوهوم ولی باید قول بدی دیگه تکرار نشه
+چشم حالا بلند شو برات شام آماده کردم
_آخ جون باهم دیگه شام خوردین بنگ چان اون گردبندی که میخاست دیروز بهت هدیه بده رو گردنت کرد
شما دوتا هم با خوبی خوشی زندگی کردین الان سینگلتون فقط ادمینه (ای بابا)
امیدوارم خوشتون اومده باشه:]
لایک یادتون نره
۶.۹k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.