P27
P27
( جونگ کوک )
ماشینو خاموش کردم و دنبال ا.تی ک زودتر از ماشین پیاده شده بود رفتم و یهو دیدم افتاد رو زمین روبرومو نگا کردم او....اون خونه چوبی رو یکی اتیش زده و تبدیل ب چندتا دونه چوب شده بود
سریع رفتم سمت ا.ت
ا.ت : ک..کوک..خونم...
قربونت برم من گریه نکن
ا.ت : ت میدونستی من اونو با دستای خودم درست کرده بودم میدونی چقققققدر سخت بود
بغلش کردم و موهاشو نوازش کردم واقعا دلم سوخت کدوم بی شرفی اینکارو کرد
ا.ت : کوک وسایلام...یسری از لباسامم بود حتی
اشکال ندره میدونم میدونم خیلی سختو بده ناراحت نباش و گریه نکن باشه
ا.ت : اما...
ت قدیم خودت اون خونه چوبی رو درست کردی و الان منو ت باهم یکی بهترشو درست میکنیم هوم ؟
ا.ت : ....
گریه نکن دیگ ناراحت میشم ( با انگشت شصتش اشکاشو پاک میکنه )
بیا پاشو ببرمت رستوران حالت خوف شه پاشو
میخوام فیکو غمگین تموم کنممممم
اخه همه فیکا خوب تموم میشه
خب یکیم غمگین تموم شه
عی ها ها ها ( خنده شیطانی ) 😂😂😂
( جونگ کوک )
ماشینو خاموش کردم و دنبال ا.تی ک زودتر از ماشین پیاده شده بود رفتم و یهو دیدم افتاد رو زمین روبرومو نگا کردم او....اون خونه چوبی رو یکی اتیش زده و تبدیل ب چندتا دونه چوب شده بود
سریع رفتم سمت ا.ت
ا.ت : ک..کوک..خونم...
قربونت برم من گریه نکن
ا.ت : ت میدونستی من اونو با دستای خودم درست کرده بودم میدونی چقققققدر سخت بود
بغلش کردم و موهاشو نوازش کردم واقعا دلم سوخت کدوم بی شرفی اینکارو کرد
ا.ت : کوک وسایلام...یسری از لباسامم بود حتی
اشکال ندره میدونم میدونم خیلی سختو بده ناراحت نباش و گریه نکن باشه
ا.ت : اما...
ت قدیم خودت اون خونه چوبی رو درست کردی و الان منو ت باهم یکی بهترشو درست میکنیم هوم ؟
ا.ت : ....
گریه نکن دیگ ناراحت میشم ( با انگشت شصتش اشکاشو پاک میکنه )
بیا پاشو ببرمت رستوران حالت خوف شه پاشو
میخوام فیکو غمگین تموم کنممممم
اخه همه فیکا خوب تموم میشه
خب یکیم غمگین تموم شه
عی ها ها ها ( خنده شیطانی ) 😂😂😂
۴.۵k
۰۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.