رمان اوشی نوکو قسمت

رمان اوشی نوکو قسمت ۳🔮
وقتی رسیدیم خونه روبی رفت لباس راحتی شو پوشید دیدم🎀 آکوا چند وسیله برداشته داری میره🚶‍♂️ من گفتم کجا میری گفت🙂 اومدم چند تا وسیله بردارم برم پیش کارگردان من گفتم آکوا ناهار نمیخوای گفت نه 🙂منم گفتم باشه آکوا رفت🚶‍♂️ 🙂روبی گفت مامان من حوصله سر رفته 🙁🙁
من گفتم میتونی ممچو آریما رو دعوت کنی بیان پیشت تمرین کنین😊😇
روبی گفت واقعا مامان😍😍😍
من گفتم آره زنگ زد به آریما ممچو هردوشون وقتشون خالی بود گفتن باشه😁😁😁رسیدن زنگ زدن روبی تا صدای زنگ رو شنید سریع رفت در رو باز کرد🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️
من به آریما مممچو سلام کردم 😇😇آریما ممچو گفتن سلام آی🔮من گفتم راحت باشین برین تو اتاق روبی 🎀رفتن تو اتاق روبی منم داشتم وسایلم رو برای حموم کردن آماده میگردم☺☺
حموم آماده کردم رفتم زیر آب گرم خیلی کیف داد☺☺☺
دیدگاه ها (۰)

رمان اوشی نوگو قسمت ۴🔮🎀وقتی حمومم تموم شد موهامو بستم هدبند ...

رمان اوشی نوکوقسمت دوم🔮گفتم چطوره بد مدرسه برم دنبالشون🙂حوصل...

توجه توجه🔔📣🔔📣🔔📣❗❗برای رمان ها وایب گذاشته نمی‌شود و یادت نره...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط