The end of the nightmare p1
ا.ت:اخخخ خدا یروز جواب این کاراتو نیده مرتیکه عوضی اییی
جیونگ(همون مرده عوضی):اومم بیبی گرل ددی دوس نداره اینجوری باهاش حرف بزنی خدا چرا باید جوابمو بده کار بدی میکنم؟
ا.ت:هع تو قلب نداری که برای قلب صنگه اگه قلب داشتی هرهفته به یه دختر ۱۴ ساله تجا*وز نمیکردی اییی(بغض و عصبی )
جیونگ:خفه شو هر*زه کوچولو امشب از غذا خبری نیس (داد)
ا.ت:این که عادیه برای من(عصبی )
جیونگ موهای ا.ت و گرفت و برد تو حیاط
ا.ت:اییییییی عوضی ولم کنننننن ایییییی(داد و گریه)
جیونگ:جوری تنبیهت کنم که برام حاظر جوابی نکنی هر*زه کوچولو
ا.ت:هر*زه ننته که همچین پسر حرو*می بار آورده
جیونگ ا.ت و پرت کرد زمین و گلی کتکش زد
بعد انداختش تو انباری
جیونگ:اینجا بمونی آدم میشی
ویو ا.ت
هققق من چع گناهی کردم ها چیکار کردم که همچین زندگی ای گیرم اومده هققق وقتی بچه بودم برای بازی با مامانم رفتم پارک ولی یکی منو گرفت و برد فروخت الان چیکار کنم چه بدبختیه دارم من همه جام کبوده به خاطر مارک ها و کتک های اون عوضی یروز میشه زندگی خوب و آروم داشته باشم اییی بدنم درد میکنه هقق هققق
اینو گفت و سیاهیییییییی
۵ روز بعد
ویو جیونگ
برم ببینم اون هر*زه زندس یا نه دوباره ن
تحر*یک شدم هعی اون بدن خوبی داره خیلی سکسیه هع
رفت در اون انباری رو باز کرد که دید ا.ت بیهوش چند تا لگد زد که ا.ت چشاشو باز کرد جیونگ ا.ت رو گرفت و برد اتاق و بدون توجه به حالش دوباره بهش تجا*وز کرد
ا.ت:حروم*زاده دلت به حالم نمیسوزه ۵ روزه غذا نخوردم و باز با این حال بهم تجا*وز میکنی عوضی هققق تو دلت سنگه هققق احمق هققق
جیونگ ا.ت رو براید بقل کرد و برد بزور حموم و در آورد و بهش لباس پوشوند و هردو رفتن پایین شام بخورم ا.ت روبه روی جیونگ نشسته بود که
جیونگ:بیا اینجا بشین
ا.ت:راحتم
جیونگ:دلت تنبیه میخواد؟
ا.ت:عوضی(زیر لب)
رفت روی پاهای جیونگ نشست
(فحش به جیونگ در کامنت آزاد )
جیونگ(همون مرده عوضی):اومم بیبی گرل ددی دوس نداره اینجوری باهاش حرف بزنی خدا چرا باید جوابمو بده کار بدی میکنم؟
ا.ت:هع تو قلب نداری که برای قلب صنگه اگه قلب داشتی هرهفته به یه دختر ۱۴ ساله تجا*وز نمیکردی اییی(بغض و عصبی )
جیونگ:خفه شو هر*زه کوچولو امشب از غذا خبری نیس (داد)
ا.ت:این که عادیه برای من(عصبی )
جیونگ موهای ا.ت و گرفت و برد تو حیاط
ا.ت:اییییییی عوضی ولم کنننننن ایییییی(داد و گریه)
جیونگ:جوری تنبیهت کنم که برام حاظر جوابی نکنی هر*زه کوچولو
ا.ت:هر*زه ننته که همچین پسر حرو*می بار آورده
جیونگ ا.ت و پرت کرد زمین و گلی کتکش زد
بعد انداختش تو انباری
جیونگ:اینجا بمونی آدم میشی
ویو ا.ت
هققق من چع گناهی کردم ها چیکار کردم که همچین زندگی ای گیرم اومده هققق وقتی بچه بودم برای بازی با مامانم رفتم پارک ولی یکی منو گرفت و برد فروخت الان چیکار کنم چه بدبختیه دارم من همه جام کبوده به خاطر مارک ها و کتک های اون عوضی یروز میشه زندگی خوب و آروم داشته باشم اییی بدنم درد میکنه هقق هققق
اینو گفت و سیاهیییییییی
۵ روز بعد
ویو جیونگ
برم ببینم اون هر*زه زندس یا نه دوباره ن
تحر*یک شدم هعی اون بدن خوبی داره خیلی سکسیه هع
رفت در اون انباری رو باز کرد که دید ا.ت بیهوش چند تا لگد زد که ا.ت چشاشو باز کرد جیونگ ا.ت رو گرفت و برد اتاق و بدون توجه به حالش دوباره بهش تجا*وز کرد
ا.ت:حروم*زاده دلت به حالم نمیسوزه ۵ روزه غذا نخوردم و باز با این حال بهم تجا*وز میکنی عوضی هققق تو دلت سنگه هققق احمق هققق
جیونگ ا.ت رو براید بقل کرد و برد بزور حموم و در آورد و بهش لباس پوشوند و هردو رفتن پایین شام بخورم ا.ت روبه روی جیونگ نشسته بود که
جیونگ:بیا اینجا بشین
ا.ت:راحتم
جیونگ:دلت تنبیه میخواد؟
ا.ت:عوضی(زیر لب)
رفت روی پاهای جیونگ نشست
(فحش به جیونگ در کامنت آزاد )
۲۱.۶k
۰۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.