پارت اخر
جیمین: نترس
ات: دیگه... نمیترسم
بووم
به بغل جیمین پناه بردم اونم محکم تر بغلم کرد که بعد یمدت خوابم برد
(یک هفته بعد 24 ژوئیه)(جرر چرا اینجوری نوشتم)
با تابش نور خورسید به صورتم بیدار شدم مثل همیشه کارای لازمو انجام دادمو رفتم پایین صبحونمو بخورم جیمین نبود
ات: اجوما جیمین کجاست؟
اجوما: خ.. خب... اقا... رفتن... بیرون
ات: اااها... چرا با لکنت حرف میزنی
اجوما: هیچی
ات: خنده
نشستم صبحونمو خوردم بعد رفتم تو حال زنگ زدم جیمین
ات: الو جیمین کجایی
جیمین: چیزه... بیرونم... با... کوک... و... ت... ته
ات: چرا امروز همه با لکنت حرف میزنین؟
جیمین: هیچی
ات: ها؟ کی میای
جیمین: نمیدونم کی کارم تموم میشه
ات: باسه پس فعلا
جیمین: خدافظ
هعی اینا امروز چشونه؟ نکنه داره بهم خیانت میکنه؟ نه بابا این فکرا چیه میزنم؟
رفتم تو اتاقم یه کتاب برداشتمو شروع کردم خوندنش بعد از یمدت خسته شدم رفتم فیلم گزاشتم که گوشیم زنگ خورد
ات: سلاام
جیمین: سلام عزیزم... خواستم بگم ادرس یجایی رو برات میفرستم بیا اونجا
ات: باش الان میام
رفتم بالا دوش گرفتمو موهامو خشک کردم لباس پوشیدم(میزارم) موهامو گوجه ای بستم رفتم پایین تاکسی گرفتمو رفتم ادرسی که جیمین گفته بود یه باغ بود پر از گل خیلی قشنگ بود
جیمین ویو
امروز تولد ات بود با بچه ها هماهنگ کردم از صبح زود رفتیم یه باغ و برای تولدش تزیین کردیم میخواستم ازش خاسنگاری کنم تا برای همیشه مال خودم شه وقتی کارا تموم شد زنگ زدم بهش تا بیاد بعد از یمدت دیدم داره میاد... چه خوشگل شدهههه
ات ویو
همینطور رفتم جلو که دیدم یدفعه کوک و ته و یوجون از پشت درخت اومدن بیرونو اهنگ تولدت مبارک میخوندن و یه کیک دستشون بود همه جارو تزیین کرده بودن خودمم یادم رفته بود امروز تولدمه... اما جیمین کجاست؟
ات: وای بچه ها... مرسییی خودمم یادم نبود امروز تولدمه
یدفعه دیدم جیمین از پشت یه درخت اومد سمتم و جلوم زانو زد
جیمین: ات... میشه تا ابد برای من باشی... با من... ازدواج میکنی؟
ات: بلههه
جیمین بلند شد و محکم لب همو بوسیدیم
پایان
میدونم این فیک خیلی چرت شد اما جای نگرانی نیست تا ادمین و ذهن خلاق(و البته منحرف) شو دارین غم ندارین فیک بعدی خیییلیییی عالیععع... البته بنظر خودم این فیک چون وقت امتحانا بود زیاد جالب نشد و نتونستم بهش فکر کنم اما الان که امتحانامون تموم شده میپونم براتون فیک و سناریو بزارممم💕
ات: دیگه... نمیترسم
بووم
به بغل جیمین پناه بردم اونم محکم تر بغلم کرد که بعد یمدت خوابم برد
(یک هفته بعد 24 ژوئیه)(جرر چرا اینجوری نوشتم)
با تابش نور خورسید به صورتم بیدار شدم مثل همیشه کارای لازمو انجام دادمو رفتم پایین صبحونمو بخورم جیمین نبود
ات: اجوما جیمین کجاست؟
اجوما: خ.. خب... اقا... رفتن... بیرون
ات: اااها... چرا با لکنت حرف میزنی
اجوما: هیچی
ات: خنده
نشستم صبحونمو خوردم بعد رفتم تو حال زنگ زدم جیمین
ات: الو جیمین کجایی
جیمین: چیزه... بیرونم... با... کوک... و... ت... ته
ات: چرا امروز همه با لکنت حرف میزنین؟
جیمین: هیچی
ات: ها؟ کی میای
جیمین: نمیدونم کی کارم تموم میشه
ات: باسه پس فعلا
جیمین: خدافظ
هعی اینا امروز چشونه؟ نکنه داره بهم خیانت میکنه؟ نه بابا این فکرا چیه میزنم؟
رفتم تو اتاقم یه کتاب برداشتمو شروع کردم خوندنش بعد از یمدت خسته شدم رفتم فیلم گزاشتم که گوشیم زنگ خورد
ات: سلاام
جیمین: سلام عزیزم... خواستم بگم ادرس یجایی رو برات میفرستم بیا اونجا
ات: باش الان میام
رفتم بالا دوش گرفتمو موهامو خشک کردم لباس پوشیدم(میزارم) موهامو گوجه ای بستم رفتم پایین تاکسی گرفتمو رفتم ادرسی که جیمین گفته بود یه باغ بود پر از گل خیلی قشنگ بود
جیمین ویو
امروز تولد ات بود با بچه ها هماهنگ کردم از صبح زود رفتیم یه باغ و برای تولدش تزیین کردیم میخواستم ازش خاسنگاری کنم تا برای همیشه مال خودم شه وقتی کارا تموم شد زنگ زدم بهش تا بیاد بعد از یمدت دیدم داره میاد... چه خوشگل شدهههه
ات ویو
همینطور رفتم جلو که دیدم یدفعه کوک و ته و یوجون از پشت درخت اومدن بیرونو اهنگ تولدت مبارک میخوندن و یه کیک دستشون بود همه جارو تزیین کرده بودن خودمم یادم رفته بود امروز تولدمه... اما جیمین کجاست؟
ات: وای بچه ها... مرسییی خودمم یادم نبود امروز تولدمه
یدفعه دیدم جیمین از پشت یه درخت اومد سمتم و جلوم زانو زد
جیمین: ات... میشه تا ابد برای من باشی... با من... ازدواج میکنی؟
ات: بلههه
جیمین بلند شد و محکم لب همو بوسیدیم
پایان
میدونم این فیک خیلی چرت شد اما جای نگرانی نیست تا ادمین و ذهن خلاق(و البته منحرف) شو دارین غم ندارین فیک بعدی خیییلیییی عالیععع... البته بنظر خودم این فیک چون وقت امتحانا بود زیاد جالب نشد و نتونستم بهش فکر کنم اما الان که امتحانامون تموم شده میپونم براتون فیک و سناریو بزارممم💕
۱۵.۹k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.