چویای واقعی و چویای کلون (تقلبی)
چویای واقعی و چویای کلون (تقلبی)
چویایی که ما میشناسیم یه کلون هست و چویای واقعی بدبخت تمام این مدت تو آزمایشگاه بوده
مادر چویا از فرزندان یک خانواده سامورایی و پدرش پزشک و نظامی سابق بودند.
چویای واقعی بعد از خالق در آغوش چویا (کلون، چویایی که ما میشناسیم) می میرد ، “N” مایع سیاه را که در خاطرات چویا به عنوان “یک فضای سیاه و آبی” توصیف شده بود ، از بین برد.
و چویای واقعی تا ۱۶ سالگی چویای کلون زنده بوده و آخرشم تو دستای یکی شبیه خودش میمیره!
بیچاره چویای واقعی…
9 سال پیش ، ریمبو تلاش کرد تا چویا را از مرکز تحقیقات ژاپن برای ادامه تحقیقات در اروپا برکنار کند ، با این حال ، ورلین قصد داشت او را نجات دهد تا یک کودک خوشبخت باشد.
دازای برخلاف ورلین اعتقاد شدیدی به این داره که چویا یک انسانه حتی اگه کلون باشه بازم مثل یه رباط نیست
و یه دلیل قانع کننده هم داره دلیلش اینه که:
یه انسان مصنوعی نمیتونه اینقدر رو اعصاب باشه!!!
یعنی دلیل از این قانع کننده تر تو زندگیم نشنیده بودم
زادگاه چویا San’in ، جنوب غربی Honshū است.
دلیل اینکه ورلین اهداف نزدیک به چویا را انتخاب کرد این بود که از این طریق او می توانست او را بشکند و دلایل ماندن در مافیا را از او بگیرد.
گوسفند در اصل سازمانی بود که به کودکان خیابانی کمک می کرد و آنها را از بدرفتاری و خشونت در محیط کار محافظت می کرد. به همین دلیل شیراراسه نتوانست چویا را تنها بگذارد و او را به سازمان دعوت می کند.
و شیراسه چویا رو نجات میده چون چویا رو وقتی اولین بار میبینه که از شدت گرسنگی بیهوش میشه، شیراسه فکر میکنه اونم مثل اونا یه بچه ی یتیمه و علارقم اعتراضات بقیه اعضای گوسفند بهش آب و غذا میده و اونا به اعضای گوسفند راه میده
گروه گوسفندان (بعد از چاقو زدن و خیانت به چویا و مذاکره او با دازای) جدا شدند و اعضای آن پراکنده شدند ، تنها کسی که در یوکوهاما باقی ماند شیراسه بود که یک سال بعد می خواست سازمان را بازگرداند.
میدونین شیراسه کیه؟همون پسره که با چاقو به چویا زد و میخواست اونو بکشه
دوباره باهم رفیق میشن
شیراسه سرانجام به اروپا می رود و سازمانی به نام “گوسفندهای ولگرد” ایجاد می کند.
آدام در نبرد با ورلین خود را فدای چویا کرد. با این حال ، او توسط دکتر Wollstonecraft ترمیم می شود.
دازای حدود هفت تیم را به برای حمله به ورلین هدایت می کند ، یکی از این تیم ها اوزاکی کویو و Colonel بود (دومی توسط Shibusawa بر روی Dragon Head کشته می شود).
ادامه دارد
چویایی که ما میشناسیم یه کلون هست و چویای واقعی بدبخت تمام این مدت تو آزمایشگاه بوده
مادر چویا از فرزندان یک خانواده سامورایی و پدرش پزشک و نظامی سابق بودند.
چویای واقعی بعد از خالق در آغوش چویا (کلون، چویایی که ما میشناسیم) می میرد ، “N” مایع سیاه را که در خاطرات چویا به عنوان “یک فضای سیاه و آبی” توصیف شده بود ، از بین برد.
و چویای واقعی تا ۱۶ سالگی چویای کلون زنده بوده و آخرشم تو دستای یکی شبیه خودش میمیره!
بیچاره چویای واقعی…
9 سال پیش ، ریمبو تلاش کرد تا چویا را از مرکز تحقیقات ژاپن برای ادامه تحقیقات در اروپا برکنار کند ، با این حال ، ورلین قصد داشت او را نجات دهد تا یک کودک خوشبخت باشد.
دازای برخلاف ورلین اعتقاد شدیدی به این داره که چویا یک انسانه حتی اگه کلون باشه بازم مثل یه رباط نیست
و یه دلیل قانع کننده هم داره دلیلش اینه که:
یه انسان مصنوعی نمیتونه اینقدر رو اعصاب باشه!!!
یعنی دلیل از این قانع کننده تر تو زندگیم نشنیده بودم
زادگاه چویا San’in ، جنوب غربی Honshū است.
دلیل اینکه ورلین اهداف نزدیک به چویا را انتخاب کرد این بود که از این طریق او می توانست او را بشکند و دلایل ماندن در مافیا را از او بگیرد.
گوسفند در اصل سازمانی بود که به کودکان خیابانی کمک می کرد و آنها را از بدرفتاری و خشونت در محیط کار محافظت می کرد. به همین دلیل شیراراسه نتوانست چویا را تنها بگذارد و او را به سازمان دعوت می کند.
و شیراسه چویا رو نجات میده چون چویا رو وقتی اولین بار میبینه که از شدت گرسنگی بیهوش میشه، شیراسه فکر میکنه اونم مثل اونا یه بچه ی یتیمه و علارقم اعتراضات بقیه اعضای گوسفند بهش آب و غذا میده و اونا به اعضای گوسفند راه میده
گروه گوسفندان (بعد از چاقو زدن و خیانت به چویا و مذاکره او با دازای) جدا شدند و اعضای آن پراکنده شدند ، تنها کسی که در یوکوهاما باقی ماند شیراسه بود که یک سال بعد می خواست سازمان را بازگرداند.
میدونین شیراسه کیه؟همون پسره که با چاقو به چویا زد و میخواست اونو بکشه
دوباره باهم رفیق میشن
شیراسه سرانجام به اروپا می رود و سازمانی به نام “گوسفندهای ولگرد” ایجاد می کند.
آدام در نبرد با ورلین خود را فدای چویا کرد. با این حال ، او توسط دکتر Wollstonecraft ترمیم می شود.
دازای حدود هفت تیم را به برای حمله به ورلین هدایت می کند ، یکی از این تیم ها اوزاکی کویو و Colonel بود (دومی توسط Shibusawa بر روی Dragon Head کشته می شود).
ادامه دارد
۳.۱k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.