رمان عشق یا خانواده پارت ۲۷
ا/ت:آره دوست بچگی هام تا اونجایی که یادم میاد من و سوهو با هم بزرگ شدیم ،خب من میرم دنبال سوهو با...(حرفش رو تموم نکرده بود)
تهیونگ: من هم باهات میام ببینم این سوهو کدوم آدمیه .
ا/ت:اوکی
"ویو داخل فرودگاه "
ا/ت:خب رسیدیم ،وای خیلی وقت بود که فرودگاه نیومده بودم
تهیونگ: انگار خر ذوق شدی
ا/ت:آره چون قراره سوهو رو ببینم
"ویو تهیونگ "
ا/ت همش سوهو،سوهو میکرد ،عصبانی بودم اما به روم نیاوردم و ا/ت هر جامیرفت دنبالش میرفتم بعد از چند ساعت ول چرخیدن گوشی ا/ت زنگ خورد بعد از تمام شدن مکالمش بهم گفت که سوهو رسید بریم استقبالش
"ویو سوهو "بالا خره بعد از چند سال زندگی در آمریکا اومدم سرزمین مادریم ؛خوشحال بودم که قراره تو کره بمونم وهمینطور خوشحال بودم که قراره ا/ت رد ببینم
سوهو:هیوک کو پس؟نکنه به من دوروغ گفته
ا/ت:سوهو، سوهو
سوهو:*این صدای ا/ت* (بچه ها علامت*یعنی تو دلش گفته )
ا/ت:سوهو (نفس نفس )
برگشتم دیدم ا/ت:پشتم ایستاده با لبخند همیشگی
سوهو:ا/ت
ا/ت:سیلام
سوهو :آیگو چقدر بزرگ شدی (ا/ت رو بغل کرد؛گایز آیگو به زبان کره ای یعنی وای خدا )
ا/ت:معلومه ؛۶سال گذشته ها
تهیونگ: سلام (جدی و همچنان عصبانی)
ا/ت:آها سوهو ایشون همسر آیندم تهیونگ، تهیونگ تو هم که سوهو رو میشناسی دیگه
سوهو:خوشبختم(دستش رو جلو آورد تا با تهیونگ دست بده)
تهیونگ: همچنین(با سوهو دست داد)
"ویو ا/ت"
از چشمای تهیونگ میبارید که عصبانیه *وای خدا اوضاع خیلی خیت شد که*...
ادامه دارد...
لایک ۶
کامنت ۶
تهیونگ: من هم باهات میام ببینم این سوهو کدوم آدمیه .
ا/ت:اوکی
"ویو داخل فرودگاه "
ا/ت:خب رسیدیم ،وای خیلی وقت بود که فرودگاه نیومده بودم
تهیونگ: انگار خر ذوق شدی
ا/ت:آره چون قراره سوهو رو ببینم
"ویو تهیونگ "
ا/ت همش سوهو،سوهو میکرد ،عصبانی بودم اما به روم نیاوردم و ا/ت هر جامیرفت دنبالش میرفتم بعد از چند ساعت ول چرخیدن گوشی ا/ت زنگ خورد بعد از تمام شدن مکالمش بهم گفت که سوهو رسید بریم استقبالش
"ویو سوهو "بالا خره بعد از چند سال زندگی در آمریکا اومدم سرزمین مادریم ؛خوشحال بودم که قراره تو کره بمونم وهمینطور خوشحال بودم که قراره ا/ت رد ببینم
سوهو:هیوک کو پس؟نکنه به من دوروغ گفته
ا/ت:سوهو، سوهو
سوهو:*این صدای ا/ت* (بچه ها علامت*یعنی تو دلش گفته )
ا/ت:سوهو (نفس نفس )
برگشتم دیدم ا/ت:پشتم ایستاده با لبخند همیشگی
سوهو:ا/ت
ا/ت:سیلام
سوهو :آیگو چقدر بزرگ شدی (ا/ت رو بغل کرد؛گایز آیگو به زبان کره ای یعنی وای خدا )
ا/ت:معلومه ؛۶سال گذشته ها
تهیونگ: سلام (جدی و همچنان عصبانی)
ا/ت:آها سوهو ایشون همسر آیندم تهیونگ، تهیونگ تو هم که سوهو رو میشناسی دیگه
سوهو:خوشبختم(دستش رو جلو آورد تا با تهیونگ دست بده)
تهیونگ: همچنین(با سوهو دست داد)
"ویو ا/ت"
از چشمای تهیونگ میبارید که عصبانیه *وای خدا اوضاع خیلی خیت شد که*...
ادامه دارد...
لایک ۶
کامنت ۶
۱۰.۵k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.