پارت۲
و اون کسی نبود جز چان او وو اون لعنتی چطور از زندان آزاد شده بود اون بهترین دوستم که جای خواهر نداشتم را برام پر کرده بود به بترین شکل شکنجه و در اخر کشت
و حالا مطمعا برای اینکه انداخته بودیمش زندان اومده تا از من انتقام بگیره چنده بار پشت سرهم سرم رو به چپ و راست تکون دادم و یه نفس عمیق کشیدم و وارد کمپانی شدم همین جوری مثل احمق ها داشتم دور و برم رو نگاه میکردم که یه خانم مسن اومد و بهم گفت<علامت خانم مسن*>
*دخترم دنبال کسی میگردی
علامت جینا+
+آم آره دنبال ریس کمپانی میگردم
*باشه دخترم دنبال من بیا
رفتم اون اون پیر زن خیلی مهربون بود بهش میخورد تقریبا 50یا60 سالش باشه دنبالش رفتم که به در رسیدم
*بیا دخترم کاری داشتی من همین دور و برام
+ممنونم
*خواهش میکنم دختر
دستم رو مچ کردم وبه در اتاق زدم بعد ازچند لحظه صدای مردی اومد و گفتت
دیگه ببخشید در اثر نبود شخصیت اونوو رو وارد کردم
شرایط پارت بعد ۵لایک
و حالا مطمعا برای اینکه انداخته بودیمش زندان اومده تا از من انتقام بگیره چنده بار پشت سرهم سرم رو به چپ و راست تکون دادم و یه نفس عمیق کشیدم و وارد کمپانی شدم همین جوری مثل احمق ها داشتم دور و برم رو نگاه میکردم که یه خانم مسن اومد و بهم گفت<علامت خانم مسن*>
*دخترم دنبال کسی میگردی
علامت جینا+
+آم آره دنبال ریس کمپانی میگردم
*باشه دخترم دنبال من بیا
رفتم اون اون پیر زن خیلی مهربون بود بهش میخورد تقریبا 50یا60 سالش باشه دنبالش رفتم که به در رسیدم
*بیا دخترم کاری داشتی من همین دور و برام
+ممنونم
*خواهش میکنم دختر
دستم رو مچ کردم وبه در اتاق زدم بعد ازچند لحظه صدای مردی اومد و گفتت
دیگه ببخشید در اثر نبود شخصیت اونوو رو وارد کردم
شرایط پارت بعد ۵لایک
۲.۱k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.