چند پارتی
ویو ا.ت
ولی اون ........ یه مرد بود که لباساش سیاه بود و توی تاریکی صورتش دیده نمیشد ........ خواستم از دستش فرار کنم و زود برم که از دستام گرفت
/تو اینجا چیکار میکنی اومدی دزدی
+نه تو رو خدا ولم کن
/نمیشه باید ببرمت پیش ارباب
+نه لطفا خواهش میکنم
دستم و گرفت و به سمت خونه برد در و زد که اجوما در و باز کرد منو به سمت جلو کشید و به سمت یه در رفت در و زد و وارد شد ........همون پسره روی یه صندلی نشسته بود ..... وقتی بهمون نگاه کرد انگار عصبی بود
/ارباب این و توی حیاط پیدا کردم چیکارش کنم
-دستاش و ول کن و گمشو
/چشم ارباب
دستام و ول کرد و از اتاق خارج شد
-پس میخواستی فرار کنی توله
+چرا نمیزاری برم من ازت میترسم
-میترسی
از صندلی بلند شد و سمتم اومد جلوم ایستاد و
-چرا
+ها
-چرا ازم میترسی چون نجاتت دادم و اون پسره رو کشتم یا چون مافیام
+هر دو
-ولی مجبوری تحملم کنی چون نمیتونم بزارم بری
+ولی.......
-میخوای بدونی چرا
+آره
- اینکه تو دیدی که من آدم کشتم صورتم ام
دیدی.اگه هم میخوای بری باید بکشمت
+من به کسی نمیگم
-از کجا بهت اعتماد کنم
+.........
-جوابی نداری پس مجبوری اینجا بمونی
+ولی من میخوام برم میشه مامانم
-خودم میبرمت ولی آگه بخوای دوباره فرار کنی شکنجه میشی
+ممنون
خواستم برم که
-صبر کن اجوما الان میاد تو رو به یه اتاق میبره اونجا بمون تا من بیام
+اوم
یکم که منتظر موندم اجوما اومد و منو به یه اتاق برد وقتی در اتاق و باز کردم چی اون میخواد..................
ادامه دارد
ولی اون ........ یه مرد بود که لباساش سیاه بود و توی تاریکی صورتش دیده نمیشد ........ خواستم از دستش فرار کنم و زود برم که از دستام گرفت
/تو اینجا چیکار میکنی اومدی دزدی
+نه تو رو خدا ولم کن
/نمیشه باید ببرمت پیش ارباب
+نه لطفا خواهش میکنم
دستم و گرفت و به سمت خونه برد در و زد که اجوما در و باز کرد منو به سمت جلو کشید و به سمت یه در رفت در و زد و وارد شد ........همون پسره روی یه صندلی نشسته بود ..... وقتی بهمون نگاه کرد انگار عصبی بود
/ارباب این و توی حیاط پیدا کردم چیکارش کنم
-دستاش و ول کن و گمشو
/چشم ارباب
دستام و ول کرد و از اتاق خارج شد
-پس میخواستی فرار کنی توله
+چرا نمیزاری برم من ازت میترسم
-میترسی
از صندلی بلند شد و سمتم اومد جلوم ایستاد و
-چرا
+ها
-چرا ازم میترسی چون نجاتت دادم و اون پسره رو کشتم یا چون مافیام
+هر دو
-ولی مجبوری تحملم کنی چون نمیتونم بزارم بری
+ولی.......
-میخوای بدونی چرا
+آره
- اینکه تو دیدی که من آدم کشتم صورتم ام
دیدی.اگه هم میخوای بری باید بکشمت
+من به کسی نمیگم
-از کجا بهت اعتماد کنم
+.........
-جوابی نداری پس مجبوری اینجا بمونی
+ولی من میخوام برم میشه مامانم
-خودم میبرمت ولی آگه بخوای دوباره فرار کنی شکنجه میشی
+ممنون
خواستم برم که
-صبر کن اجوما الان میاد تو رو به یه اتاق میبره اونجا بمون تا من بیام
+اوم
یکم که منتظر موندم اجوما اومد و منو به یه اتاق برد وقتی در اتاق و باز کردم چی اون میخواد..................
ادامه دارد
۳۸۷
۰۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.