سرفه سرفه سرفه

‍ ‍ .
سرفه ... سرفه ... سرفه ... !
.
حساب آنها که در خیابان؛
با صدای خشک نفس هایشان از کنارم رد شده اند، از دستم در رفته...
.
از درد به خود می پیچند!
یک گوشه در خودشان مچاله می شوند و ریه هایشان، اذن دخول هوا را صادر نمی کند...
.
به یکی از ایشان گفتم که شلمچه کجاست؟!
چشم هایش شد چشمه اشک...
سینه اش زخمی بمب های شیمیایی همان جا بود...
می گفت: ماسک به تعداد بچه ها نبود..!
دیدگاه ها (۱)

#مادران بهشتی

چه کسی به تو گفت گمنــــــــــام....نام تو عشــــــــــق است

هنگام خواب ، یادمان باشد مردان مدافع حرم خواب ندارند و ما آس...

‍ حـرفـــ_دلــــکجاسـت آن که زنجیـرجاذبه ی خاک را از پای ارا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط