عشق در نگاه اول P3
زنگ خورد با لیسا رفتیم توی حیاط مدرسه
ل: ببینم تو کیک منو خوردی
ا:چیزی اره یه کوچولو خوردم خیلی خوشمزه بود همشو خوردم
ل:اممم خب الان با عزرائیل میفرستمت پیک نیک اونجا هرچقدر دوست داشتی کیک بخور
ا/ت با سرعت فرار کرد و لیسا هم دنبالش
ل:وایسا انتر
ا/ت
همینجور داشتم از لیسا فرار میکردم یه لحظه برگشتم که با جسم سفتی برخورد کردم و افتادم زمین
ا:آخخخ سرم (دستش رو گذاشت رو سرش)
سرمو بالا گرفتم که همون سه تا پسرو دیدم پاشدم
ت:هی تو دختر میدونی پول این لباس چقدره که الان کثیفش کردی؟(عصبی)
ا:من واقعا متاسفم چجوری میتونم جبران کنم
ج:هه جبران پول این لباس از کل این دانشگاه هم بیشتره
ک:من یه فکری دارم چطوره برای جبران یه هفته بیاد خونه ما کار کنه
ت ج :عالیه
ا:اما اما....
ک:اماو اگر نداره از همین فردا میای
ا:باشه
اونا رفتن لیسا اومد پیشم
ل:واقعا ببخشید تقصیر من شد
ا: نه تقصیر خودم بود باید جلومو میدیدم
فردا
ا/ت ویو
آماده شدم برای رفتن خدارو شکر امروز تعطیل هست
به اون پسره جونگ کوک زنگ زدم اومد دنبالم
ک: سوار شو
سوار شدم بعد 20 مین رسیدیم خونه خیلی بزرگ بود چرا خدمتکار نگرفتن
ا:ببینم جونگ کوک شما چرا با داشتن خونه به این بزرگی خدمتکار ندارید؟
ک:مامانامون مجبورم کردن خودمون کار کنیم میگن دیگه بزرگ شدیم حالا هم حرف بسه راه بیوفت
رفتیم داخله خونه
حمایت لطفا 💝💖
ل: ببینم تو کیک منو خوردی
ا:چیزی اره یه کوچولو خوردم خیلی خوشمزه بود همشو خوردم
ل:اممم خب الان با عزرائیل میفرستمت پیک نیک اونجا هرچقدر دوست داشتی کیک بخور
ا/ت با سرعت فرار کرد و لیسا هم دنبالش
ل:وایسا انتر
ا/ت
همینجور داشتم از لیسا فرار میکردم یه لحظه برگشتم که با جسم سفتی برخورد کردم و افتادم زمین
ا:آخخخ سرم (دستش رو گذاشت رو سرش)
سرمو بالا گرفتم که همون سه تا پسرو دیدم پاشدم
ت:هی تو دختر میدونی پول این لباس چقدره که الان کثیفش کردی؟(عصبی)
ا:من واقعا متاسفم چجوری میتونم جبران کنم
ج:هه جبران پول این لباس از کل این دانشگاه هم بیشتره
ک:من یه فکری دارم چطوره برای جبران یه هفته بیاد خونه ما کار کنه
ت ج :عالیه
ا:اما اما....
ک:اماو اگر نداره از همین فردا میای
ا:باشه
اونا رفتن لیسا اومد پیشم
ل:واقعا ببخشید تقصیر من شد
ا: نه تقصیر خودم بود باید جلومو میدیدم
فردا
ا/ت ویو
آماده شدم برای رفتن خدارو شکر امروز تعطیل هست
به اون پسره جونگ کوک زنگ زدم اومد دنبالم
ک: سوار شو
سوار شدم بعد 20 مین رسیدیم خونه خیلی بزرگ بود چرا خدمتکار نگرفتن
ا:ببینم جونگ کوک شما چرا با داشتن خونه به این بزرگی خدمتکار ندارید؟
ک:مامانامون مجبورم کردن خودمون کار کنیم میگن دیگه بزرگ شدیم حالا هم حرف بسه راه بیوفت
رفتیم داخله خونه
حمایت لطفا 💝💖
۲.۲k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.