رمان عشق یا خانواده پارت ۴۴
&:نه بابا خوشحال میشم که از این به بعد به من مامان بگی
ا/ت:واقعا؟خیلی ممنون
&:تشکر
تهیونگ: وای اشکم در اومد خدا یا ،اوضاع خیلی احساسیه پدر(داد و خنده از ته دل)
٪:چت شده ؟چرا صدام زدی ؟
تهیونگ: وای وای پدر این دوتا خانوم باهم یه فیلم هندی اجرا کردن که نگم برات ،وای منکه جرررر خوردم (باز هم خنده؛مگه تهیونگ میزاره چند لحظه جدی باشیم آخه)
٪:مگه چی شده
&:مشکل از توعه تهیونگ
تهیونگ: عه اصلا نمیدونستم حالا بابا بیا بریم بهت بگم چی شد
٪:بیا بریم
&:این ها همش کار توعه کیم(منظورش پدر تهیونگ )
٪:میدونم (کلا پدر پسری کرم تو وجودشونه)
&:بیا ماهم ب یم ا/ت
ا/ت:چشم
"ویو موقع خوردن صبحونه "
ا/ت:هی این مال منه(روبه تهیونگ )
تهیونگ: تو رو من آب ریختی من هم پنکیک های تو رو میخورم ها ها
ا/ت:نمکدون
تهیونگ: کلا تو وجودمونه
٪:یا اون شروع میکنه من چیکار کردم ها همش به من گیر میدین
&:چون تو همش غرر میزنی
ا/ت:اینطور نگین خب من شروع کردم (بالاخره یکی از ته طرفداری کرد)
٪:آرع نبایدهمش تهیونگ و دعوا کنیم
&:پس باید ا/ت جون رو دعوا کنیم (واخ واخ واخ😂)
٪:نه بابا....
ادامه دارد
لایک ۶
کامنت۶
ا/ت:واقعا؟خیلی ممنون
&:تشکر
تهیونگ: وای اشکم در اومد خدا یا ،اوضاع خیلی احساسیه پدر(داد و خنده از ته دل)
٪:چت شده ؟چرا صدام زدی ؟
تهیونگ: وای وای پدر این دوتا خانوم باهم یه فیلم هندی اجرا کردن که نگم برات ،وای منکه جرررر خوردم (باز هم خنده؛مگه تهیونگ میزاره چند لحظه جدی باشیم آخه)
٪:مگه چی شده
&:مشکل از توعه تهیونگ
تهیونگ: عه اصلا نمیدونستم حالا بابا بیا بریم بهت بگم چی شد
٪:بیا بریم
&:این ها همش کار توعه کیم(منظورش پدر تهیونگ )
٪:میدونم (کلا پدر پسری کرم تو وجودشونه)
&:بیا ماهم ب یم ا/ت
ا/ت:چشم
"ویو موقع خوردن صبحونه "
ا/ت:هی این مال منه(روبه تهیونگ )
تهیونگ: تو رو من آب ریختی من هم پنکیک های تو رو میخورم ها ها
ا/ت:نمکدون
تهیونگ: کلا تو وجودمونه
٪:یا اون شروع میکنه من چیکار کردم ها همش به من گیر میدین
&:چون تو همش غرر میزنی
ا/ت:اینطور نگین خب من شروع کردم (بالاخره یکی از ته طرفداری کرد)
٪:آرع نبایدهمش تهیونگ و دعوا کنیم
&:پس باید ا/ت جون رو دعوا کنیم (واخ واخ واخ😂)
٪:نه بابا....
ادامه دارد
لایک ۶
کامنت۶
۹.۷k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.