رمان میخونی لایک و فالو یادت نره 😉❤️
خیال
#خلاصه
مائده
دیگه خسته شدم بودم . نفسم بند اومده بود ؛ نمیدونستم باز چه چیزی داشت منو تهدید میکرد .. هی ازش فاصله بگیر ، با اون ببینمت دفعه بعدی جور دیگه ای میشه ها ...
هی با داد و فریاد کمک میخواستم ..
_کمک ، کمک ..
ولی انگار کسی صدامو نمیشنید .
دیگه تنهایی و درد امونم رو بریده بود
نشستم زمین و زدم زیر گریه . دستمو مشت کرده بودم و دامنم رو میفشردم ، فقط دلم میخواست اون لحظه بود و سرمو روی شونه هاش میزاشتم و دستمو مثل همیشه میگرفت و ...
.....
...
..
ضربان های قلبم تند تر و تند تر شده بود . دیگه جونی برام نمونده بود . گفته بود اگه بهم دست بزنه یا نزدیک بشه دستشو میشکنه رفت سراغش شاید رو زمین افتاده بود اما هنوز عصبی بود .
_نه ولش کن تورو خدا بیخیالش شو
گوش نداد و جلوتر رفت بالا سرش و با پا رفت روی دستش جوری که فریاد پسره دراومد بعد خم شد و توو گوشش یه چیزی گفت که نفهمیدم ، سپس نشست و داشت بند کفشش رو میبست که یهووو ...
از پشت زد توو سرش ناگهانی دست خودم جیغ زدم و .....
_مهــــــــــــــــــــــــدی
پارت میخوای ..؟!
.....
وجدان داشته باش کپی نکن ، اصکی فقط با فروارد .. 😊♥️
@F_BRMA2005
#خلاصه
مائده
دیگه خسته شدم بودم . نفسم بند اومده بود ؛ نمیدونستم باز چه چیزی داشت منو تهدید میکرد .. هی ازش فاصله بگیر ، با اون ببینمت دفعه بعدی جور دیگه ای میشه ها ...
هی با داد و فریاد کمک میخواستم ..
_کمک ، کمک ..
ولی انگار کسی صدامو نمیشنید .
دیگه تنهایی و درد امونم رو بریده بود
نشستم زمین و زدم زیر گریه . دستمو مشت کرده بودم و دامنم رو میفشردم ، فقط دلم میخواست اون لحظه بود و سرمو روی شونه هاش میزاشتم و دستمو مثل همیشه میگرفت و ...
.....
...
..
ضربان های قلبم تند تر و تند تر شده بود . دیگه جونی برام نمونده بود . گفته بود اگه بهم دست بزنه یا نزدیک بشه دستشو میشکنه رفت سراغش شاید رو زمین افتاده بود اما هنوز عصبی بود .
_نه ولش کن تورو خدا بیخیالش شو
گوش نداد و جلوتر رفت بالا سرش و با پا رفت روی دستش جوری که فریاد پسره دراومد بعد خم شد و توو گوشش یه چیزی گفت که نفهمیدم ، سپس نشست و داشت بند کفشش رو میبست که یهووو ...
از پشت زد توو سرش ناگهانی دست خودم جیغ زدم و .....
_مهــــــــــــــــــــــــدی
پارت میخوای ..؟!
.....
وجدان داشته باش کپی نکن ، اصکی فقط با فروارد .. 😊♥️
@F_BRMA2005
۲.۱k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲